وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و..

ساخت وبلاگ

بیماری پارکینسون _ علل ، علائم ، عوارض ، پیشگیری ، درمان _ ( مرجع کامل اطلاعات )

بیماری پارکینسون parkinson’s disease
بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease یا PD) برای اولین بار توسط دانشمند بریتانیایی دکترجیمز پارکینسون (James Parkinson) در سال ۱۸۱۷ میلادی توصیف شد او نام این بیماری را “فلج‌لرزان” نامید که امروزه آن را تحت عنوان بیماری پارکینسون می‌شناسند.

بیماری پارکینسون یک بیماری دستگاه عصبی مرکزی در بزرگسالان مسن تر که مشخصه آن سفتی عضلانی پیشرونده تدریجی ، لرزش و از دست رفتن مهارت های حرکتی است . این اختلال هنگام رخ می دهد که نواحی خاصی از مغز توانایی خود در تولید دوپامین (یکی از ناقلین عصبی در مغز) را از دست می دهند.

پارکینسون از جمله بیماریهای مغز و اعصاب در سنین بعد از ‪ ۶۰‬سالگی است از هر ‪ ۱۰۰‬نفر بالای ‪ ۶۰‬سال یک نفر به پارکینسون مبتلا می‌شوند.البته این بیماری گاه در افراد جوانتر هم دیده می‌شود که پنج تا ‪ ۱۰‬درصد بیماران را تشکیل می‌دهند.

بعد از آلزایمر، پارکینسون شایع‌ترین بیماری مخرب اعصاب به حساب می‌آید پارکینسون بیماری مزمن و پیشرونده‌ای است که در آن سلولهای ترشح‌کننده دوپامین در جسم سیاه در مغز می‌میرند و در فقدان دوپامین حرکات بدن نامنظم می شود.

پارکینسون بر اساس دو علامت یا بیشتر از چهار علامت اصلی بیماری مشخص می شود. ارتعاش و لرزش دست و پا در حالت استراحت ، کندی حرکات ، سختی و خشک شدن دست و پا و بدن و نداشتن تعادل این چهار علامت اصلی را تشکیل می‌دهند.

در مراحل اولیه بیماری، ارتعاش اندام ملایم و معمولا در یک طرف بدن وجود دارد و احتیاجی نیز به درمان ندارد اما با پیشرفت بیماری فردی که دست لرزان خود را در جیب یا پشت خود پنهان می‌کند یا چیزی را برای کنترل ارتعاش مدام در دست می‌گیرد، دیگر قادر به پنهان کردن لرزشهای شدید اندام به ویژه به هنگامی که می‌خواهد تمرکز بیشتری به خود دهد نیست.

لرزش معمولا بیش از هر محدودیتی تاثیر منفی بر روان بیمار دارد. کم کم تکه کردن غذا ، لباس پوشیدن ، اصلاح و استحمام وقت زیادی از بیمار می‌گیرد حرکات بیمار مثل نشستن و برخاستن از صندلی و راه رفتن او اهسته می‌شود و بیمار حالت قوز پیدا می‌کند، صدای او یکنواخت و نگاه او خیره و بدون احساس می‌شود.

پیشرفت پارکنیسون معمولا تدریجی است و سرعت آن از فردی به فرد دیگر فرق می‌کند.

هدف از درمان بیماران با داروی ال‌دوپا، جلوگیری از ناتوان شدن و از کار افتادگی بیمار مبتلا است. اغلب این بیماران نیازمند دریافت داروهای اعصاب و روان نیز هستند.

در چنین روزی در سال ‪” ۱۸۶۳‬هوگو مونشتربرگ” روان شناس و فیلسوف آلمانی الاصل آمریکایی، یکی از پیشگامان رفتار گرایی و یکی از بنیانگذاران طب کار و پزشکی صنعتی متولد شد.

او یکی از نخستین کسانی است که به تاثیرات فیزیکی و اجتماعی بر نیروی کار و مشکلات و خستگی کارگران توجه کرد.

تا پیش از ساخت داروی “ال -دوپا” در ‪ ،۱۹۶۸‬درمان بیماری پارکینسون از طریق جراحی پدانکولوومی انجام می‌شد.

علایم شایع
لرزش ، به خصوص در حالت عدم حرکت اندام
سفتی عضلانی و کندی حرکت در کل بدن
راه رفتن نامتناسب به حالتی که پاها به زمین کشیده می شوند و فاصله پاها از هم بیشتر از حالت طبیعی است .
قامت خمیده
از بین رفتن حالت چهره
تغییرات صدا؛ صدا ضعیف و بم می شود.
اختلال بلع ، آبریزش دهان
توانایی ذهنی تا مراحل پیشرفته بدون تغییر می ماند و در مراحل پیشرفته به آهستگی کاهش می یابد.
افسردگی ، عصبی بودن

این بیماری بر اساس چهار علامت مخصوص آن مشخص می شود:
• ارتعاش دست و پا در حالت استراحت (لرزش بیمار همزمان با ارتعاش دست و پا در حالت استراحت)
• آرام شدن حرکت (برادیکینسیا / Bradykinesia)
• سختی حرکت (و خشک شدن) دست و پا یا بدن
• تعادل بد (تعادل ضعیف)

در حالی که دو یا بیشتر از این علایم در بیمار دیده شود، مخصوصا ً وقتی که در یک سمت بیشتر از سمت دیگر پدیدار شود، تشخیص پارکینسن داده می شود مگر اینکه علایم دیگری همزمان وجود داشته باشد که بیماری دیگری را نمایان کند. بیمار ممکن است در اوایل، بیماری را با لرزش دست و پا یا با ضعیف شدن حرکت احساس کند و دریابد که انجام هر کاری بیشتر از حد معمول طول می کشد و یا اینکه سختی و خشک شدن حرکت دست و ضعف تعادل را تجربه می کند. اولین نشانی های پارکینسون مجموعه ای متفاوت از ارتعاش، برادیکنسیا، سفت شدن عضلات و تعادل ضعیف هستند. معمولا ً علایم پارکینسون ابتدا در یک سمت بدن پدیدار می شوند و با گذشت زمان به سمت دیگر هم راه پیدا می کنند.

تغییراتی در حالت صورت و چهره روی می دهد، از جمله ثابت شدن (fixation) حالت صورت (ظاهرا ً احساسات کمی بر چهره نمایان می شود) و یا حالت خیرگی چشم ( به دلیل کاهش پلک زدن). علاوه بر این ها، خشک شدن شانه یا لنگیدن پا در سمت تحت تاثیر قرارگرفته عوارض دیگر (عادی) این بیماری است. افراد مسن ممکن است نمایان شدن یک به یک این نشانه های پارکینسون را به تغییرات افزایش سن ربط بدهند، ارتعاش را به عنوان “لرزش” بدانند، برادیکنسیا را به “آرام شدن عادی” و سفت شدن عضلات را به “آرتروز” ربط بدهند. حالت قوز (stooped) این بیماری را هم خیلی از این افراد به سن یا پوکی استخوان (osteoporosis) ربط می دهند. هم بیماران مسن و هم بیماران جوان ممکن است بعد از بیش از یک سال که با این عوارض روبرو بوده اند برای تشخیص به پزشک مراجعه کنند.

از هر صد نفر بالای سن شصت سال یک نفر به پارکینسون مبتلا می شود، و معمولا ً این بیماری در حدود سن شصت سالگی آغار می شود. افراد جوانتر هم می توانند مبتلا به پارکینسون شوند. تخمین زده می شود که افراد جوان مبتلا به پارکینسون (مبتلا شده در سن چهل یا کمتر) ۵ تا ۱۰ درصد کل این بیماران را تشکیل می دهند.

ازدست دادن حس بویایی پیش نشانگر بیماری پارکینسون است
بروز اختلال در حس بویایی با ابتلا به بیماری پارکینسون مرتبط شناخته شده است. اکنون یک تحقیق جدید نشان می‌دهد از دست دادن حس بویایی اولین علایم بالینی بیماری پارکینسون را از چندین سال قبل پیش بینی می‌کند.

دکتر وبستر راس سرپرست این تحقیق می گوید غربالگری حس بویایی می‌تواند به تشخیص زودهنگام بیماری پارکینسون قبل از ظهور علایم حرکتی این بیماری کمک کند.
راس از نظام مراقبتهای بهداشتی هونولولو و همکارانش اطلاعات مربوط به یک آزمون استاندارد تشخیص بو مربوط به  ۲ هزار و  ۲۶۷ مرد ژاپنی تبار را که در یک تحقیق پیری شرکت کرده بودند مورد ارزیابی قرار دادند.
تمام این افراد در زمان شروع تحقیق فاقد زوال عقل یا علایم بالینی پارکینسون بودند.
شرکت‌کنندگان در این تحقیق که میانگین سن آنان  ۸۰ سال بود مدت هشت تحت نظر قرار گرفتند.
طی این مدت بررسی در  ۳۵ مرد بیماری پارکینسون تشخیص داده شد. میانگین سرانه بروز این بیماری  ۶/۲۴ مورد در هر  ۱۰ تن است. میانگین زمان تشخیص این بیماری چهار سال و میانگین سن بیماران  ۸۳ سال است.
از در نظرگرفتن تاثیر بالقوه سن در ابتلا به این بیماری، میزان سرانه ابتلا به پارکینسون برای کسانی که بالاترین امتیاز تشخیص بو را داشتند  ۴/۸ در هر  ۱۰ هزار تن بدست آمد درحالی که در کسانی که پایین‌ترین امتیاز تشخیص بو را کسب کردند  ۵/۵۴ مورد در هر  ۱۰ هزار تن در سال بود.
مردانی که کمترین قدرت بویایی را داشتند  ۲/۵ برابر کسانی که قویترین حس بویایی را داشتند به پارکینسون مبتلا شدند.
این تحقیق نشان داد بروز اختلال در حس بویایی ابزار غربالگری مفیدی برای شناسایی افرادی است که در مراحل بعدی عمر در معرض ابتلا به پارکینسون هستند.
این تحقیق در صورت امکان توقف یا کند کردن پیشرفت بیماری اهمیت زیادی خواهد داشت.
مشروح این تحقیق در شماره ماه فوریه ۲۰۰۷ میلادی سالنامه نرولوژی منتشر شده است.

تست تشخیصی این بیماریدر حال حاضر تست خون یا بررسی های آزمایشگاهی دیگری برای تشخیص این بیماری در دسترس نیست. پزشکان گاهی بررسی نورولوژیک و اسکن مغز را برای اطمینان از عدم وجود بیماری های دیگر توصیه می کنند. تشخیص بیماری معمولاً مبتنی بر معاینه فیزیکی است . بررسی های طبی برای رد سایر اختلالات ممکن است توصیه گردد.

پیشرفت بیماری پارکینسون

بعد از بیماری آلزایمر (Alzheimer)، بیماری پارکینسون معمولترین بیماری مخرب اعصاب (neurodegenerative) به حساب می آید. پارکینسون یک بیماری مزمن و همیشه در حال پیشرفت است. این بیماری نتیجه از بین رفتن یا ضعیف شدن و لطمه خوردن سلول های عصبی در مغز میانی (سوبستانتیا نیگرا – substantia nigra) است. این سلول های عصبی ماده ای به نام دوپامین، ترشح می کنند. دوپامین پیام های عصبی را از سوبستانتیا نیگرا (مغز میانی) به بخش دیگری از مغر به نام کارپوس استراتوم (corpus stratum)، می برد. این پیام ها به حرکت بدن تعادل می بخشند. وقتی سلول های ترشح کننده دوپامین در سوبستانتیا نیگرا (substantia nigra) می میرند، مراکز دیگر کنترل کننده حرکات بدن نامنظم کار می کنند.

این اختلال ها در مراکز کنترل بدن در مغز باعث به وجود آمدن علایم پارکینسون می شوند. اگر ۸۰% سلول های ترشح کننده دوپامین از بین بروند، علامتهای پارکینسون پدیدار می شوند. علایم پارکینسون در مراحل اولیه بیماری ملایم و بیشتر اوقات در یک سمت بدن دیده می شوند و گاه حتی احتیاج به درمان پزشکی ندارند. ارتعاش در حالت استراحت یک علامت ویژه بیماری پارکینسون است، که یکی از معمولترین علایم های پارکینسون به حساب می آید. ولی بعضی از مبتلایان پارکینسون هیچ وقت با این مشکل برخورد نمی کنند. بیماران ممکن است دست لرزان خود را در جیب یا پشت پنهان کنند یا چیزی را برای کنترل ارتعاش در دست نگه دارند. لرزش می تواند بیشتر از هر محدودیت جسمی دیگر اثر منفی روحی داشته باشد.

با مرور زمان علایم اولیه بدتر و وخیم تر می شوند. یک رعشه ملایم تبدیل به یک ارتعاش مزاحم و ملموس می شود. ممکن است تکه کردن غذا و استفاده از دست مرتعش به مرور زمان سخت تر شود. برادیکینسیا (آرام شدن حرکت) به مشکلی کاملا محسوس بدل می شود که محدود کننده ترین علامت و اثر پارکینسون است. آرام شدن حرکت می تواند مانع انجام عادات روزانه شود: لباس پوشیدن، ریش زدن و یا حمام کردن ممکن است وقت بسیار زیادی از روز را بگیرند. تحرک ضعیف می شود و مشکلاتی بوجود می آورد مانند نشستن و برخاستن از صندلی یا اتومبیل، و یا غلتیدن در رختخواب. راه رفتن آهسته تر می شود و بیمار حالت قوز پیدا می کند ( سر و شانه به طرف جلو تمایل پیدا می کند). صدای بیمار یک نواخت می شود. کمبود تعادل می تواند باعث افتادن بیمار شود. دست خط ریزتر (میکروگرافیا – micrographia) و ناخوانا می شود. حرکات غیرارادی مانند حرکت دست در حال پیاده روی کم می شود.

علایم پارکینسون معمولا ًدست یا پای یک طرف بدن اختصاص دارد ولی با مرور زمان به دست یا پای سالم همان طرف هم سرایت می کند. این علایم پیشرفت می کند تا سمت دیگر بدن را هم تحت تأثیر قرار دهد. معمولا ً این پیشرفت تدریجی است اما سرعت این پیشرفت از بیمار تا بیمار تفاوت دارد. مهم است که بیماران پارکینسون در حال پیشرفت علایم با پزشک خود صحبت و مشورت کنند تا پزشک بتواند درمان را برای بیمارش فراهم کند زیرا بدن هر بیمار به طور مختلف و متفاوت به داروهای گوناگون واکنش نشان می دهد. هدف از درمان برای بیماران از بین بردن علایم نیست بلکه تحت کنترل درآوردن عوارض است. این امر می تواند به بیمار کمک کند تا مستقل عمل کند و یک کنترل مناسب برای این بیماری مزمن بوجود آورد. این بیماری از بین نخواهد رفت ولی کنترل عوارض آن می تواند تا حد زیادی جلوی ناتوان کردن و از کار افتادگی را بگیرد.

بیماران پارکینسون اغلب از این موضوع که بیماری آنها همواره در حال پیشرفت است، آگاه هستند و این موضوع می تواند باعث نگرانی شدید آنها شود. مبتلایان پارکینسون ممکن است بخواهند خود و مشکلات خود را بیش از حد نیاز تحت کنترل درآورند و خود را با دیگر افراد مبتلا مقایسه کنند. نگرانی در مورد پیشرفت بیماری و امکان ادامه کار هم غیرعادی نیست.

پیشگویی و تخمین زدن پیشرفت این بیماری در یک بیمار مشخص غیر ممکن است. سرعت پیشرفت و محدودیت های جسمی و روحی در بیماران مختلف متفاوت است. نوعی راهنمایی برای تشخیص پیشرفت این بیماری در بیماران مختلف بر اساس پیشروی بیماری از زمان تشخیص وجود دارد ولی این تنها در حد یک پیشنهاد است.

وقتی محدودیتهای جسمی پارکینسون به حدی برسد که کارهای روزمره سخت شوند، درمان علایم پارکینسون آغاز می شود.

علل
علت این اختلال در اغلب موارد ناشناخته است . بعضی موارد آن ناشی از داروهایی نظیر فنوتیازین ها؛ آسیب مغزی ؛ تومورها؛ آنسفالیت پس از آنفلوانزا؛ عفونت با ویروس های دارای رشد آهسته ؛ یا مسمومیت با مونواکسیدکربن (احتمالاً) می باشد.

ژن LRRK2 شایع‌ترین علت ژنتیکی هر دو نوع خانوادگی و غیرقابل پیش‌بینی پارکینسون است.

محققین دانشگاه جان هاپکینز به پروتئینی دست یافته‌اند که ممکن است بهترین هدف برای مبارزه با بیماری پارکینسون باشد.

پایگاه اینترنتی دانشگاه جان هاپکینز اعلام کرد ، طی سال گذشته (  ۲۰۰۷ میلادی )مشخص شد که ژن مولد این پروتئین که LRRK2 نامیده می‌شود شایع‌ترین علت ژنتیکی هر دو نوع خانوادگی و غیرقابل پیش‌بینی پارکینسون است. با این حال تاکنون کسی نمی‌دانست پروتئین مربوط به این ژن چه کاری با سلول‌های مغزی انجام می‌دهد و آیا می‌توان آن را دستکاری کرد یا خیر؟

بر همین اساس اکنون محققین دانشگاه جان هاپکینز متوجه شده‌اند که پروتئین LRRK2 بخشی از یک گروه از پروتئین‌هاست که به نام کیناز شناخته می‌شوند و مانند بقیه اعضای این خانواده به کنترل فعالیت‌های سایر پروتئین‌ها از طریق انتقال گروه‌های کوچکی به نام فسفات‌ها به داخل آنها کمک می‌کنند. این تحقیق همچنین نشان می‌دهد که دو نوع جهش مربوط به پارکینسون در این ژن باعث افزایش فعالیت انتقال فسفات به داخل پروتئین‌های فوق می‌شود

بیماری پارکینسون و حمله خواب ‪ Narcolepsy‬با یکدیگر وجه مشترک دارند.

این مطالعه که در شماره ژوئن ۲۰۰۷ مجله “مغز” منتشر شده است نشان می‌دهد که افراد مبتلا به پارکینسون باید تحت یک دوره درمان بالینی متفاوتی قرار گیرند که احتمالا علائم خواب آنها را بهبود می‌بخشد.

“جری سیگل” از “موسسه علوم عصبی و رفتار انسانی سمل” در دانشگاه کالیفرنیا و “توماس سنیکال” متخصص اعصاب در همین دانشگاه تعیین کرده‌اند که بیماران مبتلا به پارکینسون تا ‪ ۶۰‬درصد از سلول‌های مغزی حاوی “پپتید هیپوکرتین” (‪ (peptide hypocretin‬را از دست می‌دهند.

در سال ‪ ،۲۰۰۰‬تعدادی از محققان علت حمله خواب را کاهش هیپوکرتین که تصور می‌شود در تنظیم چرخه خواب حائز اهمیت است، معرفی کردند.

به گفته سیگل، گزارش اخیر به یک علت مشترک اختلالات خواب اشاره می‌کند که با این دو بیماری در ارتباط است و نشان می‌دهد که درمان بیماران مبتلا به پارکینسون با استفاده از هیپوکرتین و یا آنالوگ‌های هیپوکرتین می‌تواند این علائم را از بین ببرد.
عوامل افزایش دهنده خطر
گرچه عوامل افزایش خطر ناشناخته است و تحقیقات آکادمی در کتاب های مرجع ذکر نشده است ولی در چند سال اخیر تحقیقات مختلف احتمال تاثیر موارد زیر را نشان می دهد لازم به ذکر است این تحقیقات در سال ۲۰۰۷ میلادی ( ۱۳۸۶ شمسی ) انجام شده و در سمینارهای پزشکی و مجلات علمی ارائه شده است :

حشره کش ها خطر ابتلابه بیماری پارکینسون را افزایش می دهند
بر اساس گزارش محققان آمریکایی که بر روی ۶۰۰ بیمار مبتلابه پارکینسون مطالعه کرده بودند، اعلام کردند: حشره کش ها خطر ابتلابه بیماری پارکینسون را افزایش می دهند. محققان آمریکایی پس از مطالعه بر روی ۶۰۰ بیمار اعلام کردند: افرادی که در معرض حشره کش ها قرار می گیرند ۱/۶ برابر بیشتر از دیگران در خطر ابتلابه پارکینسون قرار دارند.

مصرف چربی‌های اشباع نشده، خطر ابتلا به بیماری پارکینسون را کاهش می‌دهد
مطالعات اخیر نشان داده‌اند که رژیم‌های غذایی حاوی مقادیر بالای چربی‌های اشباع نشده، خطر ابتلا به بیماری پارکینسون را کاهش می‌دهد.
رژیم غذایی مدیترانه‌ای که شامل انواع سبزی، میوه و حبوبات است خطر ابتلا به بیماری پارکسیون را کاهش می‌دهد.
یافته‌های جدید محققان نشان می‌دهد افرادی که از رژیم‌های غذایی حاوی مقادیر بالای چربی‌های اشباع نشده استفاده می‌کنند، ۳۰ درصد کمتر از کسانی است که از این رژیم‌های غذایی استفاده نمی‌کنند به بیماری پارکینسون دچار می‌شوند.
این چربیهای اشباع نشده در رژیم‌های غذایی که شامل انواع سبزی، حبوبات، میوه و روغن‌های گیاهی است یافت می‌شوند.
بیماری پارکینسون یک اختلال عصبی تدریجی است که به وسیله کاهش سلول‌های مغزی تولیدکننده دوپامین‌های شیمیایی به وجود می‌آید. نبود این سلول‌ها منجر به از دست دادن کنترل ماهیچه‌های صاف و لرز‌های غیرقابل کنترل می‌شود

کمبود اسید فولیک عاملی برای بروز آلزایمر و پارکینسون
آلزایمر، بیماری فراموشی است، بیماری که دراثر آن فرد قدرت تفکرش را از دست داده و نزدیکان خود را به خاطر نمی آورد و گاهی به دلیل ناتوانی دراستفاده از ذهن می میرد .

طی تحقیقاتی مشخص شد میزان اسید فولیک در خون افراد مبتلا به آلزایمر پائین است و در تحقیق دیگری مشاهده شد مصرف کم سبزیجات سبز رنگ موجب افت اسید فولیک خون و بروز لخته های خونی درمویرگهای مغز و آسیب به بافت مغز می شود که فراموشی را در پی دارد.

همچنین کمبود دریافت اسید فولیک به بروز پارکینسون در موشهای تحت بررسی در آزمایشگاه انجامید .

مطالب فوق اهمیت مصرف اسید فولیک را نشان می دهد

احتمال ابتلا به پارکینسون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بیشتر است.

محققان دریافتند احتمال تشخیص پارکینسون در سال‌های بعدی عمر بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، ‪۸۳‬ درصد بیشتر از افراد عادی است.

این خطر برای مردان و زنان مساوی است و مستقل از سایر عوامل خطرزا می‌باشد.

محققان در شماره آوریل ۲۰۰۷ نشریه “مراقبت از بیماران دیابتی” نوشتند، دیابت تا حدودی به دلیل ایجاد اضافه وزن خطر ابتلا به پارکینسون را افزایش می‌دهد.

داشتن اضافه وزن و انجام ندادن کافی حرکات ورزشی با ابتلا به دیابت نوع دو که شیوع آن در سراسر جهان رو به افزایش است، ارتباط دارد. دیابت می‌تواند به نابینایی، از دست دادن دست و پا، بیماری قلبی و مرگ زودهنگام منجر شود.

پارکینسون یک اختلال حرکتی است که بر اثر نابودی برخی سلول‌های مغزی بروز می‌کند.

افراد مبتلا به پارکینسون ابتلا به لرزش مبتلا می‌شوند اما این بیماری غیرقابل علاج می‌تواند به فلج و نهایتا مرگ منجر شود.

عوامل اصلی خطرساز برای ابتلا به پارکینسون هنوز شناخته نشده است اما برخی مطالعات نشان می‌دهند که احتمالا برخی موارد ابتلا به پارکینسون بر اثر قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی مانند آفت کش‌ها بوده است.

تنها در آمریکا حدود یک میلیون نفر دچار پارکینسون هستند.

دکتر “گنگ هو” و همکارانش در موسسه ملی بهداشت عمومی در هلسینکی در فنلاند، وضعیت ‪ ۵۱‬هزار و ‪ ۵۵۲‬مرد و زن فنلاندی ‪ ۲۵‬تا ‪ ۷۴‬ساله را برای مدت ‪ ۱۸‬سال پیگیری کردند.

هیچ‌یک از این افراد در ابتدای این مطالعه بیماری پارکینسون نداشتند.

محققان دریافتند که حدود ‪ ۶۰۰‬نفر از این افراد در انتهای این مطالعه به پارکینسون مبتلا شدند و در میان آنان ، احتمال داشتن دیابت تقریبا دو برابر افرادی بود که دچار این بیماری نبودند
پیشگیری
پیشگیری خاصی ندارد.
عواقب مورد انتظار
این بیماری در حال حاضر غیرقابل علاج محسوب می گردد. ولی ، علایم آن با درمان قابل تسکین یا کنترل است . این بیماری طول عمر را چندان کاهش نمی دهد.
تحقیقات علمی علل و درمان این بیماری ادامه دارد و این امید وجود دارد که درمان های مؤثر و نهایتاً علاج بخش برای آن ارایه گردند.
تحقیقاتی که به بررسی پیوند بافت جنینی برای درمان این اختلال پرداخته اند نویدبخش درمان مؤثری در آینده بوده اند. با این درمان به نظر می رسد سلول های جدید تولیدکننده دوپامین در مغز با پیوند بافتی جنینی تشکیل گردند.
عوارض احتمالی
زوال عقل
پنومونی (ذات الریه)
یبوست شدید
احتباس ادرار ناشی از داروهای تجویز شده برای درمان این اختلال
افتادن و بروز شکستگی استخوانی
ناتوانی
درمان

اصول کلی

تا کنون درمان قطعی برای پارکینسون وجود ندارد اما تنوعی از داروها بهمنظور تخفیف علائن مورد استفاده قرار می گیرند.

این بیماری در حال حاضر غیرقابل علاج محسوب می شود. ولی علایم آن با درمان ، قابل تسکین یا کنترل است . این بیماری طول عمر را چندان کاهش نمی دهد. تحقیقات علمی یافتن علل و درمان این بیماری ادامه دارد و امید می رود که درمان های موثر و در نهایت علاج بخش برای آن ارایه شوند.

تحقیقاتی که به بررسی پیوند بافت جنینی برای درمان این اختلال پرداخته اند نویدبخش درمان موثری در آینده بوده اند. با این درمان به نظر می رسد سلول های جدید تولیدکننده دوپامین در مغز با پیوند بافتی جنینی تشکیل شوند.

اصول کلی مراقبت از این بیماران عبارت است از:
۱) درمان فیزیکی
امیدواری و اطمینان دادن به بیماران و درمان بیماری های همراه ، نظیر افسردگی ، روان درمانی یا مشاوره برای کمک به کاهش افسردگی
۲) کار درمانی
۳) گفتار درمانی
اگر در اطرافیانتان بیمار پارکینسون دارید یا خودتان به این بیماری مبتلا هستید توصیه می کنیم:
ـ از حمام گرم و ماساژ مکرر برای پیشگیری از سفتی عضلانی استفاده کنید.
ـ اصلاح را با ریش تراش برقی انجام دهید.
ـ استفاده از کفش های بدون بند، نظیر کفش های راحتی ، کفش های زیپ دار یا کفش های چسبی نیز توصیه می شود.
ـ محیط منزل را طوری طراحی کنید که از افتادن و آسیب دیدگی جلوگیری شود.
ـ محدودیت های تدریجی بیماری ممکن است باعث عاجز شدن بیمار شود. برای یافتن راه هایی به منظور حفظ عملکرد و کارایی ، از مشاوره تخصصی و اعضای خانواده کمک بگیرید.

حال به بررسی این موارد می پردازیم :
- اصول کلی مراقبت این بیماران عبارتند از درمان فیزیکی ، امیدوارکردن و اطمینان دادن به بیماران ، و درمان بیماری های همراه (نظیر افسردگی )
- روان درمانی یا مشاوره جهت کمک به کاهش افسردگی
- کار درمانی و گفتار درمانی ممکن است توصیه گردد.
- استفاده مکرر از حمام گرم و ماساژ دادن جهت پیشگیری از ایجاد سفتی عضلانی استفاده از ریش تراش برقی جهت اصلاح
- استفاده از کفش های بدون بند، نظیر کفش های راحتی ، کفش های زیپ دار یا کفش های چسبی
- محیط منزل را طوری طراحی کنید که از افتادن و آسیب دیدگی جلوگیری شود.
- محدودیت های تدریجی بیماری ممکن است باعث عاجز شدن بیمار گردد. برای یافتن راه هایی جهت حفظ عملکرد و کارآیی خود از مشاوره تخصصی و اعضای خانواده کمک بگیرد.
داروها
داروهای آنتی کولینرژیک ؛ آنتی هیستامین ها؛ داروهای ضدلرزش ، نظیر آمانتادین ؛ یا داروهای ضدپارکینسون از قبیل بروموکریپتین ، لوودوپا و کاربی دوپا. سلژیلین برای به حداکثر رسیدن اثربخشی لوودوپا و کاربی دوپا تجویز می شود. همه این داروها لرزش و سفتی عضلانی را کاهش می دهند ولی اغلب عوارض جانبی قابل توجهی نیز دارند.
فعالیت
در حد امکان به فعالیت های خود ادامه دهید و به دفعات استراحت کنید. اختلاف زیادی بین توانایی جسمی بیماران دچار این بیماری وجود دارد. محدودیت فعالیت تنها در بیماران دچار سفتی عضلانی وجود دارد.
درمان فیزیکی کمک کننده است .محققان در تازه ترین مطالعات به تاثیر ویتامین B6 در کاهش این بیماری پی برده اند و می گویند افزایش دریافت غذایی ویتامین B6 در کاهش پارکینسون موثر است.

به گزارش رویترز محققان هلندی دریافته اند احتمال ابتلا به پارکینسون در کسانی که بیشترین مصرف ویتامین B6 را دارند ۵۰ درصد کمتر از وقوع آن در افرادی با کمترین دریافت این ویتامین است.

ویتامین B6 برای متابولیسم پروتئین و عملکرد درست سیستم ایمنی و عصبی ضروری است.

بر اساس تحقیقات انجام شده سطوح بالای اسید آمینه هوموسیستئین می تواند به سلول های مغز صدمه وارد کند.

برای تعیین اثر اسید فولیک ، ویتامین B6 و B12 در کاهش این ترکیب در خون و نیز کاهش وقوع پارکینسون ، محققان با بررسی گروهی از افراد ۵۵ ساله و مسن تر در مدت ۱۰ سال دریافتند ارتباطی بین مصرف B12 یا اسید فولیک و ابتلا به این بیماری وجود ندارد اما دریافت B6 بیشتر باعث کاهش خطر پارکینسون می شود.

بر اساس این یافته ها این ویتامین نه فقط با تاثیر بر سطوح هوموسیستئین بلکه با حفاظت سلول های مغز از صدمه ایجاد شده توسط محصولات جانبی متابولیسم یعنی رادیکال های آزاد ، باعث تقلیل احتمال ابتلا به پارکینسون می شود.

لازم به ذکر است که این مطالعه تاثیر حفاظت بخش ویتامین های B12 اسید فولیک را رد نمی کند و برای دست یابی به نتایج روشن تر مطالعات بیشتری مورد نیاز است


رژیم غذایی
رژیم خاصی نیاز نیست ، در موارد وجود اختلال بلع ممکن است مصرف غذاهای نرم لازم باشد. برای پیشگیری از یبوست به رژیم غذایی خود فیبر غذایی یا مواد حجم افزا(نظیر میوه و سبزیجات) اضافه کنید.
در این شرایط به پزشک خود مراجعه نمایید
اگر شما یا یکی از اعضای خانواده تان دارای علایم بیماری پارکینسون بوده یا علایم شما در طی درمان تشدید شده است .
اگر دچار علایم جدید و غیرقابل توجیه به خصوص اختلال در ادرار کردن ، گیجی یا تاری دید. داروهای تجویزی ممکن است با عوارض جانبی همراه باشند.

سلول‌های بنیادی بطرز قابل توجهی موجب بهبود علائم بیماری پارکینسون در موش‌ها می شود و ممکن است برای انسان کارایی داشته باشد.

محققان موسسه تحقیقات زیست پزشکی وایت هد در کمبریج در ماساچوست از روش نسبتا جدیدی برای طراحی مجدد سلول‌های بنیادی از سلول‌های پوست استفاده ‬کردند و سپس موش‌های مبتلا به این بیماری عصبی تضعیف‌کننده را درمان کردند.

چند هفته پس از پیوند این سلول‌ها به موش‌ها محققان متوجه شدند که علائم بیماری پارکینسون در آنها بطور قابل توجهی کاهش یافته است.

این موضوع تایید می‌کند که جانشین‌های سلول‌های بنیادی جنینی که اصطلاحا سلول‌های بنیادی دوباره برنامه ریزی شده خوانده می‌شوند می‌توانند جایگزین نرون‌های از دست رفته یا آسیب دیده شوند.

ماریوس ورنیگ یکی از نویسندگان این مطالعه که در گزارش‌های آکادمی ملی علوم منتشر شده است گفت، این اولین مدرکی است که نشان می‌دهد سلول‌های دوباره برنامه ریزی شده می‌توانند به سیستم عصبی ملحق شوند یا بطور موثری این بیماری پیشرونده عصبی را درمان کنند.

درمان با سلول‌های بنیادی بعنوان یک مداخله نوید بخش برای بیماری‌های انحطاط عصبی مانند پارکینسون یا آلزایمر تلقی می‌شود زیرا این سلول‌ها که اصطلاحا سلول‌های اصلی خوانده می‌شوند توانایی تبدیل به صدها نوع سلول مختلف در بدن را دارند و جایگزین سلول‌هایی می‌شوند که از بین رفته و یا بر اثر بیماری آسیب دیده است.

اما مخالفت‌های اخلاقی نسبت به استفاده ازسلول‌های بنیادی جنین‌های دور انداخته شده، بحث و جدل زیادی را درمورد استفاده از این سلول‌ها به راه انداخته است.

در اواخر سال ‪ ۲۰۰۷‬محققان آمریکایی و ژاپنی اعلام کردند که روش‌هایی را برای برنامه ریزی مجدد سلول‌های پوست انسان ابداع کرده‌اند که به آنها خواص سلول‌های بنیادی را می‌دهد.

یافته‌های محققان موسسه وایت هد اولین مدرک در مورد حیوانات است که نشان می‌دهد سلول‌های دوباره برنامه ریزی شده به همانگونه که فرض شده اند عمل می‌کنند.

بیماری پارکینسون یک اختلال سیستم حرکتی بدن است که بر اثر آسیب یا مرگ نرون‌های دوپامین ایجاد می‌شود و لرزش، بهم خوردن توازن بدن و خشکی دست و پا از علائم آن است.

ویتامین E ممکن است موجب کاهش علا‌ئم بیماری پارکینسون شود.

پژوهشگران گروه فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی اهواز در بررسی اثر ویتامین E بر سفتی عضلا‌نی در نمونه حیوانی بیماری پارکینسون دریافتند , این ویتامین ممکن است , به علت ماهیت آنتی اکسیدانی خود , از تخریب دوپامین در جسم سیاه مغز جلوگیری کند که این موجب کاهش علا‌ئم بیماری پارکینسون به صورت کاهش سفتی عضلا‌نی می شود.پارکینسون نوعی بیماری پیشرونده مغزی است که با پیشرفت سن , شیوع آن افزایش می یابد و با علا‌ئمی مانند کندی حرکات , لرزش اندامها , سفتی بدن و اختلا‌ل تعادل ظاهر می شود

اولین برچسب پوستی به نام نوپرو که محتوی داروی “روتیگوتاین” است علائم بیماری پارکینسون کاهش می دهد.

نوپرو که اولین برچسب پوستی تایید شده برای درمان علائم بیماری پارکینسون است، محتوی داروی
“روتیگوتاین” است که پیش از برای استفاده در آمریکا تایید نشده بود.

بیماری پارکینسون که از دسته وضعیت‌هایی است که “اختلال سیستم حرکتی” خوانده می‌شود در نتیجه کاهش سلول‌های مغزی تولیدکننده دوپامین بروز می‌کند.

روتیگوتاین، که از طبقه داروهای آگونیست دوپامین است، با استفاده از یک برچسب سیلیکونی که هر ‪ ۲۴‬ساعت تعویض می‌شود، پیوسته جذب پوست می‌شود.

آگونیست دوپامین با فعال کردن گیرنده‌های دوپامین در بدن فعالیت می‌کند و تاثیر دوپامین انتقال‌دهنده عصبی را تقلید می‌کند.

پاسخ به تعدادی از پرسش های شما در رابطه با پارکینسون :

پارکینسون از کجا می‌ آید؟چندی پیش هنرپیشه مشهور انگلیسی ، دبورا کر که به بیماری پارکینسون مبتلا شده بود، جان باخت. در تاریخ معاصر افراد مشهور زیادی به این بیماری مبتلا شدند. هیتلر، سالوادور دالی، مائو و محمدعلی کلی از این جمله‌اند. امروزه شیوع بیماری پارکینسون رو به افزایش است و مشاغل گوناگون و کار با مواد شیمیایی و صنعتی، استرس و تغییر سبک زندگی، همه در افزایش شیوع این بیماری مؤثرند. خوب است درباره پارکینسون بیشتر بدانید.

اگرچه علت بیماری پارکینسون ناشناخته مانده است اما دانشمندان عواملی را مرتبط با بیماری پارکینسون شناسایی کرده‌اند. به عنوان مثال، در افراد بالای ۶۰ سال ، احتمال ابتلا به بیماری پارکینسون حدود ۲ تا ۴ درصد است، در مقایسه با سایر افراد که حدود یک تا دو درصد است.

ردپای بیماری در خانواده
در حدود ۱۵ تا ۲۵ درصد افراد مبتلا به پارکینسون دارای یک خویشاوند مبتلا به پارکینسون، هستند. در یک تحقیق بزرگ، محققان دریافتند که در افرادی که دارای یک خویشاوند درجه اول مبتلا به پارکینسون مانند پدر و مادر یا خواهر و برادر مبتلا هستند، احتمال ابتلا به پارکینسون حدود دو تا سه برابر جمعیت عادی است. این به این معنی است که اگر والدین شما مبتلا به بیماری پارکینسون هستند، احتمال ایجاد این بیماری در شما کمی بالاتر از سایرین است.

بیماری پارکینسون در بسیاری از مبتلایان به صورت مستقیم با وراثت در ارتباط نیست اما محققان تعدادی از ژن‌های دخیل در این بیماری را در تعدادی از خانواده‌ها شناسایی کرده‌اند. بعضی از این ژن‌ها در پروتئین‌هایی که در عملکرد‌های سلول‌های دوپامینی دخیل‌اند، تغییراتی ایجاد می ‌کنند. به دلیل امکان مطالعات وسیع در آزمایشگاه‌های مدرن، امروزه جنبه‌های گوناگون وراثتی این بیماری، تحت تحقیقات گسترده‌ای قرار گرفته است.

صدمات محیطی
بعضی از دانشمندان بر این باورند که بیماری پارکینسون ممکن است در نتیجه تماس با سموم یا آسیب‌های محیطی به وجود بیاید. تحقیقات، تعدادی از عوامل‌ مرتبط با پارکینسون مانند زندگی در مناطق حاشیه‌ای شهر، استفاده از آب چاه یا مصرف ترکیبات آفت‌کش را مشخص کرده‌اند. تزریق ماده مخدری به نام متیل فنیل تتراهیدروپیریدین می ‌تواند به سرعت موجب ایجاد بیماری پارکینسون به صورت دائمی شود. اما در حقیقت هیچگونه مدرک محکمی درباره اینکه یک عامل محیطی به تنهایی موجب ایجاد این بیماری شده است، وجود ندارد. اگرچه این عوامل محیطی در مطالعات نمونه‌های آزمایشگاهی پارکینسون کمک‌ کننده هستند و محققان هنوز به دنبال سرنخ‌ها و ارتباطات تازه‌ای میان عوامل گوناگون و ایجاد پارکینسون می‌ گردند. اغلب متخصصان بر اینکه این بیماری ناشی از ترکیبی از عوامل وراثتی و محیطی است، هم عقیده‌اند، اگرچه ما هنوز ماهیت این ترکیب را نمی ‌دانیم.
پارکینسون چیست؟
بیماری پارکینسون اختلال حرکتی مزمن و پیش رونده‌ است به این معنی که علائم این بیماری به مرور زمان بدتر می‌ شوند. حدود ۱۵ درصد مبتلایان به پارکینسون پیش از ۵۰ سالگی تشخیص داده می‌ شوند. شیوع این بیماری با افزایش سن، زیاد می شود. علت این بیماری ناشناخته است و در حال حاضر درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد اما تعدادی از روش‌های دارو درمانی و جراحی برای بهبود علائم وجود دارند.

بنابراین پیام‌هایی که در ارتباط با شیوه و زمان حرکت بدن  هستند، از مغز آهسته‌تر فرستاده می‌ شوند که سبب می‌ شود، شخص مبتلا قادر به شروع و کنترل حرکاتش به صورت طبیعی نباشد. بیماری پارکینسون علائم متفاوتی دارد که از شخصی به شخص دیگر متفاوت است، مانند لرزش دست و پا، صورت و فک، سفتی یا گرفتگی عضلات اندام‌ها و تنه، کاهش سرعت حرکات و اختلال تعادل و هماهنگی.

دارودرمانی
محققان هنوز در پی ارزیابی سودمندی چند ماده گوناگون روی کاهش سرعت پیشرفت این بیماری و درمان علائم آن هستند. بهتر است مبتلایان به این بیماری پیش از مصرف هرگونه دارویی، برای جلوگیری از ایجاد تداخلات دارویی خطرناک با پزشک‌شان مشورت کنند. از آنجایی که شواهدی در رابطه با آسیب‌های اکسیداتیو به سلول‌های عصبی در بیماری پارکینسون وجود دارد، مصرف آنتی ‌اکسیدان‌ها تحت بررسی قرار دارد.
نقش مکمل‌ها در درمان چیست ؟
کوآنزیم  Q10یک آنتی‌اکسیدان قوی  موجود در میتوکندری سلول است. میتوکندری‌ها یک ساختار مولد انرژی در سلول هستند و بعضی از دانشمندان عقیده دارند که اختلالات عملکرد میتوکندری‌ها در ایجاد پارکینسون مؤثر است. یک تحقیق کلینیکی جدید، نشانگر آن بود که میزان‌ زیادی از کوآنزیم Q10 موجب کاهش سرعت پیشرفت این بیماری در تعدادی از مبتلایان شده است اما تحقیقات درباره این آنزیم هنوز به طور گسترده‌ای صورت نگرفته است تا بتوان مصرف این ماده را به مبتلایان توصیه کرد.

ویتامین E نیز می‌ تواند در مقابله با آسیب‌های مغزی ناشی از رادیکال‌های آزاد، مؤثر باشد و به نظر می ‌رسد که احتمال ابتلا به پارکینسون را پایین می ‌آورد، اگرچه شواهد محکمی در این زمینه وجود ندارد اما از آنجایی که ویتامین E عوارض جانبی کمی دارد، بسیاری از مبتلایان به پارکینسون از این دارو استفاده می‌ کنند. تحقیقات درباره مصرف انبه هندی و زغال‌اخته  و نقش آنها در کاهش مرگ سلول‌های عصبی در حال انجام گرفتن  است.

کراتین یکی دیگر از ترکیبات مورد علاقه دانشمندان است زیرا این ترکیب موجب افزایش میزان فسفوکراتین که یک منبع انرژی برای عضلات و مغز است، می‌ شود. بررسی درباره تأثیر این ماده روی آسیب‌های سلول‌های عصبی، در حال انجام است. تحقیقات همچنین روی ماده‌ای به نام گلوتاتیون و تأثیر آن روی متابولیسم سلولی و قدرت آنتی اکسیدانی آن تحت انجام است. هر دوی این ترکیبات به نظر امیدوارکننده می ‌رسند، اگرچه روش تجویز مفید آنها، عوارض و خطرات استفاده طولانی ‌مدت از آنها مشخص نیست. داروهای متفاوتی برای مبتلایان به پارکینسون در بازار وجود دارد. این داروها اغلب گران و از کارخانه‌های متفاوتی هستند. این داروها اغلب دارای عوارض جانبی و تداخلات دارویی با سایر داروها هستند، بنابراین قبل از استفاده از این داروها، مشورت با پزشکتان بسیار مهم است

بیش از ‪ ۱۰۰‬هزار نفر در اسپانیا به این بیماری مبتلا هستند.

 ‪۷۰‬ درصد از بیماران مبتلابه به پارکینسون در اسپانیا بالای ‪ ۶۵‬سال و نیمی از ‪ ۳۵‬درصد دیگر آنها کمتر از ‪ ۴۵‬سال سن دارند.

سالانه بین ‪ ۲۰‬تا ‪ ۲۵‬مورد جدید ازاین بیماری دراسپانیا کشف می‌شود. و پارکینسون دومین بیماری تخریب‌کننده سیستم عصبی در اسپانیا پس از بیماری آلزیمر محسوب می‌شود.

تنها ‪ ۱۰‬درصد مبتلایان به این بیماری بر اثر عوامل وراثتی به آن مبتلا می‌شوند و علت ابتلای بقیه افراد به آن هنوز مشخص نشده است .

اکنون کارشناسان برای کشف علل دیگر بروز این بیماری در حال تحقیق از طریق مطالعه سلولهای مادر، درمانهای ژنتیکی و نانوفناوری هستند.

درمانهای روانی ، فیزیولوژیکی و کلام درمانی از راههای معالجه مبتلایان به این بیماری برای مقابله با از دست رفتن کنترل حرکت ، توازن و هماهنگی و سخت شدن ماهیچه‌ها و دشواری در صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن است .

به اعتقاد متخصصان، عوارض روانی این بیماری در افراد مختلف با یکدیگر بسیار متفاوت است و از انکار ابتلا به آن تا خشم و غضب که به افسردگی منتهی می‌شود، متغییر است

در پارکینسون نوعی پروتئین بد، و نوعی پروتئین دیگر به‌نام”اس.ایی.پی.تی ‪”۴‬ در درون سلول عصبی جمع می‌شوند.

پژوهشگران ژاپنی دانشگاه کیوتو به دستاورد تازه‌ای درباره ریشه یابی و درمان بیماری مغزی پارکینسون دست یافتند.

بیماری پارکینسون به علت کاهش یافتن ماده”دوپامین” در مغز و بروز اشکال در شبکه ارتباطاتی اعصاب بوجود می‌آید که لرزش‌های بدنی و نافرمانی اعصاب را به دنبال دارد.

پژوهشگران ژاپنی به این دستاورد دست یافتند که در سلول عصبی مغز بیماران پارکینسون، پروتئینی بد انباشته می‌شود که کارش از بین بردن سلول عصبی و کاهش میزان ترشح ماده دوپامین در مغز است.

پژوهشگران گفتند: آنها پیش از این نیز در جریان بررسی‌های خود متوجه شده بودند که همراه این پروتئین بد، نوعی پروتئین دیگر به‌نام”اس.ایی.پی.تی ‪”۴‬ در درون سلول عصبی جمع می‌شوند.

آنها در جریان آزمایش بر روی مغز یک موش پارکینسونی ، با استفاده از فناوری ژنی کاری کردند که پروتیین “اس.ایی.پی.تی.‪ “۴‬در مغز این موش ساخته نشود.

به گفته آنها،این کار موجب شد تا عوارض بیماری در این موش نسبت به دیگر موش‌های مشابه، سه ماه زودتر پدیدار شود.

پژوهشگران با نتیجه‌گیری از این آزمایش اعلام کردند، به‌نظر می‌رسد که علت جمع شدن پروتئین “اس.ایی.پی.تی.‪ “۴‬در مغز، جلوگیری از فعالیت پروتیین بد بوده است.

آنها گفتند که یکی از کارهای مثبت پروتیین “اس.ایی.پی.تی.‪ ، “۴‬پایدار کردن کار سیستم ترشح دوپامین در مغز است.

پژوهشگران ژاپنی گفتند : نمونه‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد دربیماران پارکینسون، پروتئین “اس.ایی.پی.تی.‪ “۴‬کم بوده و این موضوع به تشدید فعالیت پروتئین بد کمک کرده است.

پژوهشگران ابراز امیدواری کردند، با استفاده از این دستاورد بتوانند به باز کردن راه برای درمان بیماری پارکینسون کمک کنند

وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.....
ما را در سایت وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مصطفی نجفی ravanshenas بازدید : 256 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1391 ساعت: 15:06

روانشناسي هوش و سنجش آن


  فصل اول :
1- به نظر افلاطون تفاوتهاي فردي ناشي از چه عاملي است ؟
الف ) وراثت
ب) محيط
ج) تعامل وراثت و محيط
د) تربيت

 

  2- در قرون وسطي چه موردي مطرح بود؟

الف ) بکار بستن روشهاي تجربي
ب) توجه به تفاوتهاي فردي
ج) روانشناسي قواي ذهني
د) تعميمهاي عملي فلسفي در رابطه با ذهن
 

 

  3- به چه علت در تعريف هوش اختلاف نظر وجود دارد؟

الف) تفاوتهناي عملکرد هوش در افراد مختلف
ب ) شباهت مفهوم هوش با مفاهيم ديگر
ج) جديد بودن مفهوم هوش
د) انتراعي بودن مفهوم هوش 

 

  4- بينه و سيمون هوش را به چه صورت تعريف کرده اند؟

الف) توانايي حل مسئله
ب) قضاوت درست در برخورد با مسائل
ج) توانايي سازگاري با موقعيتهاي جديد
د) توانايي تفکر انتزاعي 

 

  5- ترمن هوش را به عنوان چه توانايي مي داند؟

الف ) حل مسئله
ب) سازگاري با شرايط جديد
ج) استفاده از تجربه
د) تفکر انتزاعي 

 

  6- در مفهوم عام هوش ، هوش به عنوان چه توانايي مطرح مي شود؟

الف ) حل مسئله
ب) سازگاري با شرايط جديد
ج) سازش با شرايط
د) تفکر انتزاعي 

 

  7- تعريف هوش به عنوان «استعداد کلي شخص براي درک جهان خود و برآورده ساختن) انتظارات آن، توسط چه کسي ارائه شده است؟

الف ) وکسلر
ب) ترمن
ج) هامفريز
د) بورينگ 

 

  8- به نظر هامفريز هوش چه توانايي است؟

الف) حل مسئله
ب) توسط آزمونها اندازه گيري مي شود
ج) خزانه معلومات انسان
د) خزانه مهارتهاي ذهني آدمي 

 

  9- گال براساس تجارب خود متوجه شد که کساني که حافظ قوي دارند داراي چه ويژگي هستند؟

الف ) چشمهاي درشت و برجسته
ب) پيشاني جلو آمده
ج) بيني بزرگ و پهن
د) لبهاي کلفت وبزرگ 

 

  10- به نظر گال توانايي هاي ذهني در اثر چه عاملي بوجود مي آيند؟

الف) محيطي
ب ) تربيت
ج) ارثي
د) تعامل وراثت و محيط 

 

  11- به نظر گال توانائيهاي ذهني افراد را از چه طريق مي توان مورد سنجش قرار داد؟

الف) آزمونهاي هوشي
ب ) آزمونهاي عملي
ج) اندازه دور سر
د) برجستگيهاي جمجمه 

 

  12- هدف بينه ازتهيه آزمون هوشي چه بود؟

الف) تفکيک عقب مانده ها از کودکان عادي
ب) طبقه بندي افراد عقب مانده
ج) تفکيک باهوشها از کودکان عادي
د) طبقه بندي هوشي افراد عادي 

 

  13- به نظر بينه، سؤالهاي نامناسب سؤالهايي بودند که ...

الف) با افزايش سن ، پاسخهاي درست به آنها افزايش مي يافت
ب ) با افزايش سن ، پاسخهاي درست به آنها کاهش مي يافت
ج) بين تعداد پاسخهاي درست به آنها و سن زماني رابطه اي نبود
د) بين تعداد پاسخهاي درست به آنها و سن زماني رابطه اي بود 

 

  14- اولين آزمون هوشي توسط چه کسي ابداع شد؟

الف) کتل
ب ) بينه
ج) وکسلر
د) بورينگ 

 

  15- مشکل هوشبهر اوليه بينه چه بود؟

الف) اعشاري و منفي بود
ب) نسبت به همسالان سنجيده نمي شد
ج) معناي يکساني در گروههاي مختلف هوشي نداشت
د) معناي يکساني در گروههاي مختلف سني نداشت

16- فرمول هوشبهر توسط چه کسي مطرح شد ؟
الف) ترمن
ب ) اشترن
ج) بينه
د) سيمون

17- کودک 8 ساله اي که سن عقلي 12 سال دارد هوشبهر او چند است ؟
الف ) 160
ب) 66
ج) 150 د) 140 
 
روانشناسي هوش و سنجش آن

 

  فصل اول :
18- براساس هوشبهر انحرافي، سطح عملکرد هوشي هر فرد را با چه مورد مقايسه مي کنند؟
الف ) گروههاي سني
ب ) سن تقويمي
ج) گروههاي هم جنس
د) افراد هم سن

 

  19- در آزمونهاي هوشي تفاوت چند انحراف معيار، ملاک عقب ماندگي و تيزهوشي است؟

الف) يک
ب) چهار
ج) سه
د) دو 

 

  20- به نظر بلوم بين هوش و چه عاملي همبستگي وجود دارد؟

الف ) حل مسئله
ب) پيشرفت تحصيلي
ج) رفتارهاي مناسب
د) رفتار هدفمند 

 

 

وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.....
ما را در سایت وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مصطفی نجفی ravanshenas بازدید : 271 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1391 ساعت: 15:06

مطالب ارائه شده جمع آوري مقالات علمي ميباشد و معني نظر نويسنده نمي باشد. موارد نظر شخصي بعنوان نظر مولف ذکر شده(امیدمولایی)

خودارضائي با نام علمي ( masturbation ) به معناي انجام عملي توسط خود فرد جهت رسيدن به اوج لذت جنسي يا ارضاي جنسي (urgasm ) بدون عمل نزديکي (intercours ).البته اين تعريف کامل نميباشد چون ممکن است اين عمل توسط همسر و زوج جنسي بدون عمل نزذيکي صورت گيرد. لذا اصطلاح (masturbation ) طيف گستردهاي را شامل ميگردد که بسته به مذهب و فرهنگ و شرايط روحي و جسمي فرد متفاوت است وممکن است در فردي بعنوان اقدام درماني يا بعنوان قسمتي از نزديکي قلمداد گردد.

 

 

وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.....
ما را در سایت وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مصطفی نجفی ravanshenas بازدید : 340 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1391 ساعت: 15:06


                              «قال ربنا الذي اعطي كل شيءًخلقهٌ ثم هدي» «گفت: پروردگارما كسي است كه به هرچيزي خلقت خاص اوراعطا كرده وسپس راهنمايي نموده است.»   مقدمه                                  اختلال هويت جنسي  واحد دو جزء تعريف شده است. قرائن " قوي و مستمر هويت جنس مقابل"وقرائن ناراحتي مستمر در مورد جنس تعيين شده يا احساس نامتناسب بودن نقش جانبي همان جنس است. طبق DSM-IV-TR  نمي توان تشخيص اختلال هويت جنسي را در مورد افرادي كه اختلال دوجنسي فيزيكي همزمان دارند گذاشت و تشخيص فقط زماني قابل استفاده است كه قرائن ناراحتي قابل ملاحظه يا اختلال عملكرد اجتمائي،شغلي ساير زمينه ها وجود دارد(1) هويت جنسي يك حالت روانشناختي است كه نمايانگر احساس فرد از مذكر ومونث بودن خودمي باشد. هويت جنسي اكثر افراد تا سن 2تا3 سالگي ايجاد مي شود ومعمولا"باجنسيت زيستي فرد هماهنگي دارد پيدايش هويت جنسي حاصل تعداد بي شماري ازسرنخ هاي برگرفته از والدين وفرهنگ است كه خود آنهادرمجموع درواكنش به اعضاي تناسلي نوزاد پديدار مي باشد.مبني براين كه "من مذكر هستم" يا "من مونث هستم". با وجودانعطاف پذيري نسبي در مورد مردانه يا زنانه بودن رفتارها انتظارات فرهنگي از مردان وزنان(يا پسرها ودخترها)مي خواهد كه احساس مرد بودن يا زن بودن داشته باشند واين بازتاب جنسيت احساس تشريحي آنها باشد. اختلالات هويت جنسي عبارتند از؛ تمايل پايداربه تعلق به جنس مقابل يااصرار به تعلق داشتن به جنس مقابل وناراحتي مفرط از جنسيت تعيين شده ونقش جنسي نسبت داده شده به فرد.در DSM-IV-TR اختلالات هويت جنسي به عنوان گروه ناهمگوني از اختلالات تعريف شده اند كه ويژگي مشترك انها ترجيح قوي ومداوم براي اتخاذ وضعيت و نقش جنس مخالف است.اين اختلالات ممكن است در گفتار ظاهر شوند كه شامل اصرار وپافشاري مبني برتعلق واقعي به جنس مخالف است يا اينكه به صورت غير كلامي وباانجام  رفتارهاي جنس مخالف خود را نشان دهند. مولفه عاطفي اختلالات هويت جنسي را معمولا"ملال جنسيتي مي نامند كه به اين شكل قابل تعريف است: نارضايتي از جنسيت زيستي، تمايل به برخوارداري از بدن جنس مخالف وميل به اين كه به عنوان فردي از جنس مخالف به وي نگريسته شود. شكل هاي افراطي اختلالات هويت جنسي در مجموع نارضايتي جنسي خوانده شده اند و معمولا"عبارتند از؛ تلاش براي پذيرفته شدن به عنوان عضوي از جنس مخالف در اجتماع وانجام درمانهاي هرموني وجراحي شبيه شدن به شكل ظاهري جنسيت زيستي جنس مخالف.     1 - كايلان،خلاصه روان پزشكي علوم رفتاري، روانپزشكي باليني، جلد/2،ترجمه نصرالله يورافكاري                                                                                                             وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.....
ما را در سایت وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مصطفی نجفی ravanshenas بازدید : 371 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1391 ساعت: 15:06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

عنوان تحقیق :

                  اختلال شخصیت خود شیفته

محقق :

                  نسرین صمدی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست

شخصیت چیست؟  .........................................................................................................................................3                                                           

تعریف اختلالهای شخصیت.........................................................................................................................3                                                  

تعریف شخصیت خود شیفته.....................................................................................................................4                                                   

تاریخچه ...................................................................................................................... 5                                                                            

همه گیر شناسی.......................................................................................................... 6                                                              

 عوامل سبب شناختی احتمالی در اختلالهای شخصیت.............................................. 6        

ویژگیها وخصایص بالینی............................................................................................................................7                                                       

تشخیص افتراقی ...................................................................................................... 10                                                                  

 تشخیص.........................................................................................................................................................11

ویژگیهای تشخیصی ...................................................................................................................................12

ویژگیها و اختلالهای همراه........................................................................................................................15

  ویژگیهای خاص وابسته به سن وجنسیت.......................................................................................... 16

شیوع............................................................................................................................................................. 16

بزرگ منشی در اختلال شخصیت خودشیفته ................................................................................... 16                                                                          

درمان.............................................................................................................................21                                                                               

رویکرد روان پویشی....................................................................................................21                                                             

درمان شناختی رفتاری................................................................................................................. 22                                                   

دارو درمانی ................................................................................................................. 22                                                                    

منابع............................................................................................................................. 23  

                                                                                  

شخصیت چیست؟

در تعریف شخصیت می توان گفت که شخصیت،الگوهای معینی از رفتارو شیوه های تفکر است که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می کنند.هنگامی که درباره رفتار بحث می کنیم به شخصیت اجتماعی اشاره داریم،یعنی به آن قسمت از "شخص" که دیگران میبینند ومی شنوند،همان تصویری که شخص از خودش به دنیا عرضه می کند.شخصیت اجتماعی هر کس شامل حرکات واطوار ظاهری(مثل طرز سخن گفتن ونحوه را رفتن)،خلق وخوی کلی(یعنی روی هم رفته خوش خلق یا بدخلق بودن)ونحوه واکنش در برابر شرایط تهدید کننده وهمچنین نگرشهای مشاهده شده وبسیاری از واکنشهای دیگروی است.با این حال، شخصیت دارای جنبه خصوصی ونا آشکاری نیز می باشد.جنبه خصوصی شخصیت شامل تخیلات،تفکراتوتجاربی است که شخص نمی خواهد دیگران را در انها سهیم کند.از ان جایی که شخصیت خصوصی به دشواری قابل مطالعه است لذا روان شناسان توجه خود را به مطالعه شخصیت اجتماعی متمرکز کرده اند. .(اتکینسون،واتکینسون وهیلگارد،محمد نقی براهنی وهمکاران،١۳٧٣ ص ٧۳ ).

تعریف اختلالهای شخصیت

اختلالهای شخصیت،الگوهای صفات دیرپا،ناسازگار و غیرقابل انعطاف هستند وشخص را از عملکرد درست در جامعه باز می دارند رفتار شخص غالبا روابط اجتماعی وی را مختل می سازد. اختلالات شخصیت شامل انواع گوناگون است.

اختلالهای شخصیت،الگوهای غیر انطباقی نافذ و مستمر رفتار که عمیقا جا افتاده اند وقابل انتساب به اختلالات محور1 واختلالات محور3 ، یا مشکلات نقش فرهنگی نمی باشد.انها اختلالات صفات هستند تا حالات.                       

   صفات غیر انطباقی ممکن است رفتاری،هیجانی،شناختی،ادراکی یا روان پویایی باشد.

 

.(اتکینسون،واتکینسون وهیلگارد،محمد نقی براهنی وهمکاران،١۳٧٣ ص ٧۳ ).

   افرادی که دارای اختلالات شخصیت می باشند دارای علائمی که برای خودشان ناراحت کننده باشد،نیستند. در اصطلاح شناسی وروانکاوی،آنها دارای نوروزمنش character nevrosis هستندونه یک نوروز علامت دارsymptom nevrosis .

   مشخصه اختلال شخصیت،مادام العمر بودن آن، رفتار تکراری ونابهنجار واغلب ناکام کننده خود فرد اﺴت ومعمولا علائم جنسی وروانى وناراحتی با ان همراه نیست.افرادی که اختلال شخصیت دارند، معمولا بدون اضطراب هستند،مگر آن که با استرسهای محیطی مواجه گردند اما برخی ویژگیهای شخصیتی مثل وسواس،خود شیفتگی یا وابستگی ممکن است به حدی ناچیز باشد که مداخلهای در عملگردهای فردنداشته باشند. .( لیندالیل،نباب وگاهان،١٣٧۴ ص٢۰١ )

تعریف شخصیت خود شیفته

  اختلال شخصیت خود شیفته یک اختلال عاطفی مهم است که تکبر،مبالغه وخودستایی از خصوصیات ان است.افراد مبتلا به این اختلال نسبت به مردم هیچ گونه احساس یگانگی و دلسوزی ندارند اما مدام احتیاج به تحسین دیگران دارند.

   اختلال خود شیفته یکی از اختلالهای شخصیت است که کل این اختلال ها،ناتوانی شخص در پذیرش درخواستها و محدودیتهای جهان را منعکس می کند این اختلالات ممکن است به طور منظم در رفتار شخص و ارتباط با خانواده،دوستان و همکاران اختلال ایجاد کند.

 

 

 

 


( لیندالیل،نباب وگاهان،١٣٧۴ ص٢۰١ )

   دیگر اختلالات شخصیت عبارتند از:١- اختلال شخصیت پارانوئید ۲ـ اختلال شخصیت ضداجتماعی ۳ـ اختلال شخصیت مرزی ۴ـ اختلال شخصیت روان رنجوری و وسواس فکری-عملی.

   افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته یک تصور مبالغه امیز از اهمیت خود دارند.چنین افرادی از عزت نفس پائینی برخوردارند اغلب اوقات خود را دوست ندارند(به خود علاقه ای ندارند) بنابراین همیشه به دنبال توجه هستند تا خود را تائید کنند.زمانی نه بازتاب ها تصور مبالغه امیز انها را تثبیت نمی کند،سعی می کنند خود را عقب بکشند.

   اختلال شخصیت خود شیفته کمتر از دیگراختلال های شخصیت رایج است وحدودا کمتر از ۱ درصد افراد به ان مبتلا هستند.بعضی از مطالعات نشان می دهد که این اختلال در مردان رایج تر است و درمان ان روان درمانی است.

 

تاریخچه

   نارسیس که نام دختر جوان افسانه ای است که در دوران کهن تصویر خود را در اب زلالی دید ویک دل نه صد دل عاشق خود شد!؟! واین داستان عجیب وجه تمایزی برای معرفی نوعی اختلال شخصیت موسوم به اختلال شخصیت خود شیفته شد.

   در اختلال شخصیت خودشیفته مرز بی نهایت نسبت به اعمال ورفتار وگفتار خود مطمئن است وتقریبا حرف کسی را قبول ندارد این افراد به قدری از خود راضی هستند که از منطق عادی جامعه خود فاصله می گیرند وبه طور بیچاره گونه به خود متکی می شوند وکنار امدن با این اشخاص بسیار مشکل است وبه خصوص اگر در جامعه موقعیتهای اجرائی دردست داشته باشند بهتر است پزشکانی که مورد مشورت سازمانهای دولتی وخصوصی برای استخدام افراد هستند به جنبه های روانی ورفتاری اشخاص دقت زیادی داشته باشند .

 

 

 

 

همه گیر شناسی

   طبق dsmiv شیوع تقریبی اختلال شخصیت خود شیفته ۲ تا ١٦ درصد از جمعیت بالینی وکمتر از ١ درصد از جمعیت عمومی است. خطر وقوع این اختلال در فرزندان افراد مبتلا ممکن است بیشتر از دیگران باشد.چون انها احساس غیر واقع بنیانه همه کارتوانی،قدرت مطلق( omnipotenc ) خود بزرگ بینی،زیبا بودن وبا هوش بودن را در ذهن فرزندان خود می دارند. وتعداد افراد مبتلا به این اختلال هر روز بیشتر از پیش گزارش می شود.

 

عوامل سبب شناختی احتمالی در اختلالهای شخصیت

   ۱- استعداد سرشتی.

    ۲- تجارب دوران کودکی که پرورش دهنده رفتار انحرافی بوده اند مانند پاداش گرفتن برای رفتارکنش نمایی action out  ،مورد تشویق قرار گرفتن برای اطاعت از مقررات ومواخذه شدن برای خلاقیت واوضاع واحوالی که در ان اجازه رشد رفتار طبیعی داده نشود.

   ۳- همانند سازی با والدین یا سایر مراجع قدرت که دارای انحرافهای مشابهی هستند. ( کاپلان وسادوک ،پورافکاری،١٣٧٢ ص٢٧٥ )

 

 

 

 

 

 


( کاپلان وسادوک ،پورافکاری،١٣٧٢ ص٢٧٥ )

ویژگیها وخصایص بالینی

   افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته به خود بزرگ بینی معروف هستند وخود را آدم مهمی می پندارند فکر می کنند شخص منحصر به فردی هستند وباید دیگران به طرز خاصی با انها تا کنند احساس استحقاق وبرتری انها کاملا چشمگیر است تاب تحمل انتقاد را ندارند واز اینکه هر کسی به خود اجازه انتقاد کردن از انها را می دهد عصبانی می شوند یا ممکن است بی اعتنایی کامل به انتقادها از خود نشان دهند.انها فقط نظر خود را قبول دارندو اغلب در طمع کسب شهرت وثروت می باشند،روابط انها واعتماد به نفس انها شکننده است وچون به قواعد مرسوم رفتار تن در نمی دهندممکن است خون دیگران را به جوش اورند.رفتار استشمارگرانه در روابط بین فردی انها چیز کاملا پیش پا افتاده ورایجی است اینها نمی توانند همدلی از خود نشان دهند وتنها برای دستیابی به اهداف خودخواهانه خودشان تظاهر به همدردی می کنند.

   اعتماد به نفس این بیماران شکننده است وانها مستعد افسردگی اند ،مشکلات بین فردی ،مشکلات شغلی فرد واز دست دادن محبت دیگران از جمله فشارهای روانی شایعی است که خود شیفته ها با رفتارشان برای خودشان ایجاد می کنند واین فشار ها نیز همانهایی هستند که این افراد هیچ نمی توانند از پسشان برآیند.

ویژگیهای این بیماری بر طبق ملاکهای علمی Dsm-Iv دارای این مضمون است:

   الگوی نافذ وبارز خود بزرگ بینی وبزرگ منشی در تخیلات ورفتار،انتقادناپذیری،نیاز به ستایش وتمجید فراوان وفقدان همدردی که زمینه های مختلفی از زندگی خود را نشان می دهد.با بعضی از ویژکیهای زیر می توان به وجود انها پی برد:

1-  احساس بزرگ منشی: مانند اینکه بدون لیاقت وصلاحیت،خودش را بهتر از دیگران بداند مثل رهبری که خودش را یا همسرش را اشرف مخلوقات معرفی می کندوبیان می دارد شما گناهانتان را به من بگوئید من همه انها را پاک خواهم کرد؟!

2. مشغولیت ذهنی با قدرت درخشندگی وپیروزی های بی پایان:مثل رهبری که دائما فکروذکرش مبتنی است بر راهبری همه جریانات پیروزی های مکرر در صحنه های مختلف وپیشتاز همه بودن هر چند که در عمل واقعا اینطور نباشد اشتغال ذهنی با سلاحهای گوناگون ،توپ،تانک و... لذتبخش تفکرات او واشتغال ذهنی دائمی او است.

3. اعتقاد به اینکه ویژه و یگانه است وتنها بوسیله افراد خاصی می تواند فهمیده شود:مثل رهبری که معتقد باشد كه فقط افرادی که کاملا تسلیم او باشند او را می فهمند یا افرادفقط پس از طی پروسه خود ازادی های انچنانی او را در می یابند ومی فهمند!

4.  نیاز به تمجید وستایشفراوان: مثل مردی که اگر در جمعی حضور یابد وتعریف وتمجید از او نکنند ناراحت می شود ،افرادی را که نسبت به او هورا مىکشند وبه نفعش شعار می دهند بالا میبرد وممکن است به حد معاونت خود یا ریاست جمهوری وامثالهم برساندوقدرت تعمل شایسته ترین افراد را بدون تعریف وتمجید از خود ندارند.

5.  احساس استحقاق:مثلا احساس می کند که مستحق است که همه جریانهای مشابه ،اورا به عنوان رهبری یگانه وﭙﯿشتاز بپذیرند،احساس می کند که استحقاق این را دارد که در حالی که نمی تواند چند هزار نفر را اداره کند همه خلق او را در آغوش بگیرند ﻮبپذیرندو...

6-  سود استفاده گردر مورد امور بین فردی:چنین فردی مثلا افرادش را وادار به اقرار گناه وخطا در گذشته می کند و در همین حال گفته ها و رفتارانها را ضبط نموده ودر مواقعی دیگر وبه منظور بر حق و والا جلوه دادن خود از انها استفاده می کند.

7. همدردی (Empathy) ندارد:مثلا اعضایش را گروه به خاک وخون می کشد وبه انها می گوید شما توحید را نمی فهمید اعضای تحت مسئولیش را به بیگاری می کشاند وبه اﻧها می گوید شما به سیاست کاری نداشته باشید.ممکن است به ظاهر وبه دروغ احساس همراهی ودلسوزی از خودش نشان دهد ولی در عمل اینطور نیست واین تظاهر جهت ارضا خودش می باشد.

8. حسادت در مورد دیگران:چنین فردی غالبا در مورد دیگران نسبت به او حسادت می ورزند ومعمولا این حسادت را به صورت ناسزاگوئی به دیگران نشان می دهد.

9. رفتارونگرشهای مغرورانه وپر نخوت: مثلا بدون محاسبه وبینش سیاسی ونظامی جمعی را با ادعای فتح های آن چنانی راه می اندازد وبه خاکوخون می کشد،انتقاد پذیر نیست وانتقاد را به خشم وناسزاگوئی واذیت وازار پاسخ می دهد.

وجود چند ملاک از ملاکهای فوق درفردی برای تشخیص این بیماری شخصیتی کافی است،البته لازم است به صورت الگوی نافذ رفتاری در او باشد ونه تک مورد برخوردی.

این افراد از دیگران توقع دارند انها را تحسین نمودن وهمه ارزوها و در خواستهای انها را بر اورده کنند اما به نیازهای دیگران اعتنایی ندارند وچون انها خود را استثنایی می دانند،احساس می کنند که فقط افراد عالی مقام می توانند نیاز ها ومشکلات خاص انها را درک کنند.انها ارزوهای زیادی برای زندگی خودشان دارند واز کسانی که به نظر انها موفق تر،زیباتر یا باهوشتر هستند به شدت می رنجند.انها دل مشغول رسیدن به اهداف خودشان هستند وبرای تحقیق بخشیدن به این اهداف هیچ ابا ندارند که دیگران را استثمار کنند.به رغم اینکه انها خودوالابینی خویش را به نمایش می گذارند،اما اغلب دچار خود ناباوری هستند.روابط با دیگران خواه اجتماعی،شغلیویا رومانتیک باشندبا برداشت از دیگران به عنوان وسایلی برای ارضای شخصی تحریف می شوند به علاوه انها می توانند متکبر وخود پسند باشند که این ویژگیها در روابط میان فردی انها اختلال ایجاد می کنند.

*میلون وهمکارانش با در نظر داشتن این نکته که در تعریف اختلال شخصیت خود شیفته انواع رفتارها گنجانده شده است.چند تیپ فرعی را مطرح کردند:خود شیفته نخبه گرا-عاشق پیشه – غیر اخلاقی وجبرانی.

1) نخبه گرایان: احساس افتخار وقدرت می کنند وتمایل دارند مقام وموقعیتهای خود را به رخ دیگران بکشند.معمولا در حال ترقی هستند وبه شدت به ارتقای درجه خود مشغولند ومی کوشند جایگاه خاصی را به وجود اورند واز هر فرصتی برای مشهور شدن استفاده می کنند.

2) عاشق پیشه: تمایل دارند از لحاظ جنسی اغواگر باشند با این حال از محبت واقعی اجتناب می کنند این گونه افراد خیلی دوست دارند افراد ساده لوح از لحاظ هیجانی نیازمند را وسوسه کنند وانها را طوری به بازی بگیرند که به طور فریبنده ای نشان دهند دوست دارند با انها رابطه نزدیکی داشته باشند وبا اﻴن حال موقت از بدن پر حرارت دیگران بهره کشی کنند.

3) غیراخلاقی: از این نظر که بی وجدان ،فریبکار وخودپسندواستثمارگر هستند خیلی به افراد ضداجتماعی شباهت دارند.حتی وقتی که معلوم می شود انها به خاطر انجام دادن رفتار غیرقانونی گناهکار هستند نگرش بی اعتنایی دارندوبه طوری عمل می کنند که انگار قربانی را باید به خاطر توجه نداشتن به انچه روی داده است،سرزنش کرد.

4) جبرانی :منفی گرا هستند و می خواهند احساسات عمیق حقارتشان را خنثی کنند انها می کوشند توهمات برتر بودن واستثنایی بودن را ایجاد کنند. (از خوش،١٣٧۴ ص١٩٧ ).

تشخیص افتراقی

   هر ۳ اختلال نمایشی، فردی وضد اجتماعی اغلب همزبان با اختلال شخصیت خود شیفته در یک مرز وجود دارند.واین به معنی این است که تشخیص افراتی انها از هم بسیار دشوار است.بیماران دچار اختلال شخصیت خود شیفته کمتر از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت فردی اضطراب دارند،زندگی اشان کمتر از انها اشوبناک است واقدام به خودکشی نیز کمتر می کنند ودر بیماران دچار به اختلال شخصیت ضداجتماعی سابقه رفتار تكانشی وجود دارد که اغلب به سوﺀ مصرف الکل و سایر مواد مربوطه است و باعث می شود که گرفتاریهای مکرر قانونی پیدا کنند، در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی خصایصی از الت نمایشی (exhibitionism) ودست انداختن و سرکار گذاشتن دیگران در روابط بین فردی دیده می شود که با انچه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته دیده می شود مشابهت دارد. ( کاپلان وسادوک ،پورافکاری،١٣٧٢(

 

 

تشخیص

   تشخیص این اختلال معمولا توسط روان درمان گر انجام می شود.علاوه بر مصاحبه با افراد مبتلا، روان درمان گر نیز به ازمایش،مشاهدات تستهای روانی و مصاحبه با افراد دیگر می پردازد تا بتواند ان را تشخیص دهد.

   انها اگر ۵ مورد از غلائم زیر را پیدا کنند فرد را مبتلا به این اختلال می دانند:

1-  خود انگاره متکبرانه.

2-  خیال بافی درباره داشتن ویژگی های خاص می توانند تورا درک کنند.

3-   احساس خود برتربینی وفکر کنی که افراد خاص می توانند تو را درک کنند.

4-  نیاز به تحسین بیش از اندازه

5-  حس استحقاق

6-   سوﺀ استفاده از دیگران.

7-  عدم علاقه و دلسوزی نسبت به دیگران

8-   حسادت به دیگران ویا این تفکر که دیگران نسبت به او حسودی می کنند

9-  رفتارهای متکبرانه ومغرورانه

   *بیشتر دانشمندان معتقدند که تکبر مشخصه اصلی تشخیص اختلال شخصیت خود شیفته از دیگر اختلالات مربوط است که علائم مشابهی دارند هم چنین تشخیص به وجود این خصوصیات در یک الگوی در حال پیشرفت از ابتدای دوره بلوغ و در شرایط مختلف بستگی دارد.این اختلال تقریبا هرگز در نوجوانی تشخیص داده نمی شود.اگر چه نوجوانان ممکن است رفتارهای خود شیفتگی از خود نشان دهند اما این ویژگیها معمولا زمانی صحیح است که رشد شخصیت بزرگسالان را تحت تاثیر قرار دهد.

 

 

ویژگیهای تشخیصی

ویزگی اصلی اختلال شخصیت خود شیفته، ٰالگوی فراگیر بزرگ منشی، ٰنیاز به تحسین وفقدتن همدلی است که از اوایل بزرگسالی آغاز ودر زمینه های گونگون ظاهر می شود .

افرادمبتلا به این اختلال ٰیک حس بزرگ منشی مبنی برمهم بودن دارند (ملاک 1).آنها بطور معکول توانائیهای خود رابیش از اندازه برآورد می کنند ومهارتهای خود را بزرگ جلوه می دهند ٰاغلب مغرور وپرمدعا به نظر می رسند وبا شادمانی تصور می کنند که دیگران ارزش همانندی را برای کوشش آنان قایلند وهرگاه تمجیدی راکه فکر می کنند سزاوار آنند دریافت نکنند  ٰممکن است شگفت زده شوند . اغلب در قضاوتها ی مغرورانه از مهارتهای خود ٰمهارتهای دیگران را به طور ضمنی کمتر از اندازه برآورد می کنند (بی ارزش کردن ).آنها اغلب باخیالپردازیهای مربوط به موفقیت نامحدود ٰقدرت، ٰاستعداد، برجستهٰٰ، زیبایی یا عشق آرمانی اشتغال ذهنی دارند (ملاک 2).آنها ممکن است دربازه تحسین وامتیازی مه مدتهاست به تاخیر افتاده اشتغال ذهنی داشته باشندوخودشان را به گونهای دلخواه با افراد مشهور یا ممتاز مقایسه می کنند .

افراد مبتلا به شخصیت خود شیبفته معتقدند که برتر، ٰاستثنایی یا بی همتا هستند واز دیگران انتظار دارند که آنها را به همین صورت در نظر بگیرند (ملاک 3). ممکن است احساس کنند که تنها افراد استثنایی ویا از طبقه اجتماعی بالا می توانند آنها را درک کنند و فقط باید به اینگونه اشخاص ارتباط داشته باند وممکن است ویژگیهایی چون«بی همتا »، «کامل» ویا «سرآمد » را به اشخاصی که با آنها ارتباط دارن ، نسبت دهند .

افرادمبتلا به این اختلال معتقدند که نیازهایشان استثنایی وفراسوی بینش افراد معمولی است .عزت نفس این افراد با نسبت دادن ارزش آرمانی به کسانی که با آنها در رابطه هستند ،افزایش می یابد (یعنی بازتاب آیینه وار از خودشان ).آنها احتمالا در ارتباط داشتن با اشخاص «سطح بالا»(دکتر ،وکیل ،آرایشگر ،استاد)وبه عضویت در آمدن در «بهترین »موسسات پافشاری می کنند ولی ممکن است برای اعتبار افرادی که آنها رامایوس می کنند ،ارزشی قایل نشوند .

افراد مبتالا به این اختلال معمولا به تحسین زیادی نیاز دارند (ملاک  4)عزت نفس آنها تقریبا بطور ثابتی شکننده است .آنها ممکن است نسبت به اینکه تا چه اندازه کارها را خوب انجام می دهند وتا چه اندازه توسط دیگران مورد احترام قرار می گیرتد ،اشتغال ذهنی داشته باشند . این امر اغلب به شکل نیاز به توجه وتحسین دایمی ظاتهر می شود .ممکن است انتظار داشته باشند که با هیاهوی بسیار از آنها استقبال به عمل بیاید وهرگاه  دیگران به دارئیهای آنها غبطه نخورند متعجب می شوند .آنها ممکن است با جاذبه وفریبندگی زیادهمواره در جستجوی تحسین وستایش باشند . در انتظار غیرمنطقی این افراد از رفتار بسیار خوب دیگران ،یک حس استحقاق داشتن وجود دارد (ملاک 5). آنها انتظار دارند نیازمندیهایشان برآورده شوند در غیر اینصورت متحیر یا خشمگین می شوند .برای مثال ،ممکن است فکر کنند که مجبور نیستند در صف بایستند وحق تقدم آنها چنان مهم است که دیگران یک باید نوبت خودشان را به آنها بدهند وبنابراین هرگاه دیگران در «کارهای خیلی مهم آنها»همکاری نکنند عصبانی خواهند شد . این احساس محق بودن همراه بافقدان حساسیت نسبت به خواستها ونیازهای دیگران ممکن است به بهره کشی هشیارانه یا ناخواسته از دیگران منجر گردد (ملاک 6).آنها انتظار دارند هرآنچه را می خواهند ویا احساس می کنند که نیاز دارند ،به دست آورند قطع نظر از اینکه این امر چه معنایی برای دیگران دارد . برای مثال ،این افراد انتظار دارند دیگران برای آنها از خودگذشتگی زیادی انجام دهند وممکن است بدون توجه به تاثیری که این امر برزندگی دیگران می گذارد ،کارهای زیادی بعهده دیگران بگذارند .آنها به شرطی مایل به برقراری روابط دوستانه یا عاشقانه هستند که به نظرشان شخص مورد نظر وسیله ای برای رسیدن به هدفهایشان باشد ویا عزت نفس آها را تقویت کند .این افراد اغلب امتیازهای ویژه یا منابع زیادی را غصب می کنند چون معتقدند که بعلت «استثنایی بودن »شایستگی آنها را دارند .

افراد مبتلا به این اختلال شخصیت خودشیفته معمولا فاقد حس همدلی بوده ودر شناخت خواسته ها ،تجربه های ذهنی و احساسهای دیگران مشکل دارند (ملاک 7)ممکن است فکر کنند دیگران به رفاه آنها کاملا علاقمند هستند .آنها مایلند در زمینه مسایل مورد علاقه ی خود بطور مفصل ونامناسبی بحث کنند ،در حالی که نمی توانند درک کنند که دیگران نیز ممکن است احساسها ونیازهایی داشته باشند .اغلب نسبت به اشخاصی که در زمینه ی مسایل مورد علاقه ی خود صحبت می کنند ،به گونه ای اهانت آمیزو عجولانه برخورد می کنند .این افراد اغلب از آزاری که گفته هایشان ممکن است به بار آورد غافلند (برای مثال ،مکررا به معشوق ویا معشوقه ی قبلی خود می گویند که «من اکنون یک رابطه جاودانی دارم »،در برابر فردی که بیمار است در مورد سلامتی خود لاف میزنند ).هنگامی که به نیازها،خواسته ها یا احساسها دیگران پی می برند ،به گونهای اهانت آمیز این پدیده ها را نشانه ضعف یا آسیب پذیری تلقی می کنند .کسانی که با افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته در ارتباطند ،به طور معمول آنها را ازاحاظ هیجانی ،سرد وفاقد علاقه متقابل می یابند .

این افراد اغلب به وضعیت دیگران غبطه می خورند ویا معتقدند که دیگران به آنها حسادت میورزند (ملاک 8).آنها معمولا به موفقیتها یا دارائیهای دیگران غبطه می خورند و احساس می کنند که خودشان شایستگی بیشتری برای آن نوع پیشرفتها ،تحسینها یا امتیازها دارند .آنها به شدت کارهای دیگران را بی ارزش می کنند ،بویژه هنگامی که دیگران به واسطه ی کارهایی که انجام داده اند مورد سپاسگزاری یا تمجید قرار گیرند . رفتارها ی غرور آمیز ومتکبرانه ،مشخصه این افراد است .آنها اغلب نگرشهای متکبرانه ،تحقیر کننده و ترحم آمیز دارند (ملاک 9).برای مثال فرد مبتلا به این اختلال ممکن است از کودنی یا گستاخی یک مستخدم بی دست وپا شکایت کند ویا با استدلال که معاینه ی یک پزشک از سر لطف یا از روی ترحم است ، ارزیابی پزشک را متوقف سازد .

 

 

 

 

ویژگیهای واختلالهای همراه

آسیب پذیری عزت نفس مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته باعث می شود که آنها نسبت به آسب ناشی از انتقاد یا شکست خیلی حساس باشند .اگرچه ممکن است ظاهرا این حساسیت را نشان ندهند ،ولی انتقاد باعث میشود که آنها احساس پستی ،سرافکندگی ،پوچی ونهی بودن نمایند آنها ممکن است به این بی اعتنایی با تکبر ،خشم و نافرمانی واکنش نشان دهند .چنین تجربه هایی اغلب به انزوای اجتماعی یا ظاهری متواضع می انجامد که بزرگ منش آن را پنهان کرده ویا آن را محافظت می کند .در این افراد روابط بین فردی معمولا به علت مشکلات ناشی از احساس محق بودن ،نیاز به تحسین  وعدم توجه نسبی به حساسیتهای دیگران ،آسیب می بیند .اگرچه ابراز جاه طلبی تکبرآمیز وگستاخی زیاد ممکن است به پیشرفت زیاد منجر گردد ،ولی عملکرد فرد به علت عدم تحمل انتقاد یا شکست مختل می شود .گاهی کارکرد شغلی پائین می آید وبه صورت عدم اشتیاق فرد برای خطر کردن در موقعیتهای رقابتی یا سایر موقعیتها یی که درآنها امکان شکست وجود دارد ،ظاهر می شود .احساسهای مستمر شرم وسرافکندگی همراه با انتقاد از خود ممکن است با انزوای اجتماعی ،خلق افسرده واختلال افسردگی عمده یا افسرده خویی در ارتباط باشند .برعکس آن دوره های پایدار بزرگ منشی ممکن است با خلق هیپومنیک  در ارتباط باشند اختلال شخصیت خودشیفته همچنین با بی اشتهایی عصبی واختلالهای مرتبط با مواد (بویژه مرتبط با کوکائین )همراه است .اختلالهای شخصت نمایشی ،مرزی ،ضد اجتماعی  و پارانومایی ممکن است با اختلال شخصیت   خودشیفته همراه باشند .

 

 

 

 

 


(متن تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری چاپ چهارم ص 1044)

 ویژگیهای خاص وابسته به سن وجنسیت

صفات خودشیفتگی بویژه ممکن است در نوجوانان شایع باشد ولزوما مبین آن نیست که چنین فردی به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا خواهد شد .افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است در سازگاری با محدودیتهای جسمانی وشغلی که جزء جدایی ناپذیر فرایند پا به سن گذاشتن است ، مشکلات ویژه ای داشته باشند .تقریبا   75 0/0 -50 0/0 افرادی که روی آنها تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته گذاشته می شود ، مرد هستند .

 

شیوع

شیوع اختلال شخصیت خودشیفته در جمعیت بالینی  16 0/0 -  2 0/0 و در جمعیت کلی کمتر از   1  0/0  برآورده شده است. (دستیابی سریع به اصول بیماریها 1 روانپزشکی ،دکتر کیانوش کیانی ودکتر سید یوسف مجتهدی ودکتر رضا قنبرپور مقدم )

 

بزرگ منشی در اختلا ل شخصیت خود شیفته

شخصیت خود شیفته ،درتمام طول مصاحبه  این احساس را به شما میدهد که شما اینجا هستید که اهمیت خود بافته اش را تاکید کنید . تا وقتی با بیمار همراهی می کنید شما به عنوان یک مصاحبه گر فوق العاده خواهید بود با اینحال اگر احساس بزرگ منشی که نسبت به خودش دارد را تاکید کنید ،نمی توانید به بیمار کمک کنید تا بزرگ منشی خود رادر برابرواقعیتهای زندگی روزمره اش  بیازماید .ولی ،کمک به بیمار در تشخیص محدودیتهایش ایگوی متورم اورا خالی خواهد کرد .

از نظر شما ؛بزرگ منشی در تضاد آشکار با واقعیت است ، ولی بیمار بینشی ندارد که بتواند تفاوت بین شخصیت سالم ونقاد خود وتمایلات پاتولوژیک خود راببیند .اتحاد بین شما وبخش سالم شخصیت بیمار ناممکن است .فقدان بینش او مانع از برقراری رابطه میگردد.

در اینجا مصاحبه با هنری رامی خوانید که یک روانپزشک کودک از گروه اطفال شرق آمریکا است :

1-م :سلام هنری

ب : قبل از اینکه چیزی بپرسی بذار در مورد علت ملاقات خودم با تو صبحت کنم . من اینجا اومدم تا با تو بعنوان یه دوست راز دار و باهوش وباشعور ،مشکلاتی را که در رابطه ام با این کودن ها ی بی صلاحیت دارم درمیان بذارم . به اونا باید گفت تکنسین پزشکی ؛ اونا از ماهیت مشکلاتی که باهاش سروکار دارن هیچی نمی دونن. ما از خیلی وقت پیش با هم اختلاف داریم که الان بالا گرفته . اونا حتی پس از اینکه کتابم منتشر شد مهارت منو در رشته ام زیر سئوال بردن .باید تصمیم بگیریم که از این درمانگاه که این کودنها را حمایت می کنه خارج بشم یا اونارو به مبارزه دعوتم کنم .

2- م : دکتر  l   (مدیر درمانگاه )در این مورد چی فکر کنه ؟

ب : من چند بار با اون صحبت کرده ام ، به اون اخطار کردم ،اونو وادار کردم همه چیز راآشکار کند ، اما نمی تونه اقدامات لازمو انجام بده .

3-م : دکترهایی که با ها شون اختلاف داری ،چه کسانی هستند ؟

ب : چند تا متخصص کودکان که در درمانگاه من هستند . اونها بهیچ وجه شم بالینی ندارن . قضاوت اونها در مورد قابلیت اعتماد بچه هایی که مورد آزار جنسی قرار می گیرند بطور وحشتناکی بده

4-م:چطور مگه ؟

ب : من بعنوان یک روانپزشک قانونی کودک وبالغ ،تجاربی دارم که به من اجازه می ده بگم بچه دروغ میگه یانه .اما همه اونها از این مطلب نگرانن که آیا بچه اختلال سلوک داشته یا سوءمصرف دارویی کرده ؟اصلا به بصیرت ،تشخیص ، ودرک پویاییهای خانواده توجه ندارند .

5-م :خب هنری من در این زمینه اطلاعی ندارم ،میتونی به من بگی براساس چه معیارهایی بچه را قابل اعتماد می دونیم .

ب: این خیلی روشن ،تعجب می کنم که جنین سئوالی میکنی ،مگر کتاب مرا مطالعه نکردی ،یک کپی برات فرستادم .آیا تو واقعا میخواهی که من اصول ابتدایی را دراینجا به تویاد بدم ؟

6-م : خب ،چون یکی از مباحثی که تودر دانشگاه درس می دی راجع به قابل ااعتماد بودن شهود است ،میخواهم بدونم چطور به این سئوال جواب می دی .

ب: بذار بگم چطور .من شش معیار به تو می گم :تجربه ، تجربه ، تجربه ،دانش، درک وقضاوت ،چطور بود ؟حدس می زنم این معیارها با وسواس تو جور در نمیاد .

7-م : زود باش هنری ،میتونی بهتر از این باشی .

ب: تو واقعا مهارت خود را درطب از دست دادی ،چونکه از روانکاوی فاصله گرفتی .آموخته های عصب شناختی  نو کافیه که یکی بهتر از توبسازه .حدس می زنم بی معنی باشه اگر بخواهیم بیشتر از این صحبت کنیم .

8-م : خیلی خب هنری ،فکر میکنم برای تو کمکی از دست من برنمیاد به نظرم متخصصین کودکان واقعا نمیتون مقاله هایت  را درک کنند .

ب : حالا داریم به یه جایی می رسیم

9-م: میخوام بدونم چرا فکر می کنی اونا تو رو بد درک می کنن

ب: من که گفتم !این از سبک مغزی اوناست

ب : گوش کن ، این کار من نیست! فکر می کنی من کی هستم ؟ خودت می دونی که من با همه جور آدمی سروکار داشتم که اگر زیرک ترین آدما نبودن لااقل قوه درک وذکاوت داشتن . تو واقعا انتظار نداری که خودمو تا سطح اونا پایین بیارم ونگران باشم که دکترای کودکان چه فکر می کنن !

11-م : خوب ،این به هدفهای تو بستگی داره

ب: منظورت چیه ؟ من برای امتحان اینجا نیومدم . تو خطابت همیشه به منه ، در هر صورت خیلی ممنون – تشکر ،چه تشکری !

12 –م : بس کن  هنری ما با هم دوست هستیم ،من میخوام به تو کمک کنم که بفهمی یک جای کار عیب داره !میخوای به اونهانشون بدی که متوجه نیستند ، یا میخوای استدال تشخیصی خودتو به اونها منتقل کنی ؟

ب : نادان ..من از این گفتگو لذت نمی برم . فراموشش کن .

13-م : خب هنری به نظرم احساس می کنی به تو توهین شده و تورا بد درک می کنن .

ب : به جهنم .اونا اینطور فکر می کنن چون متخصص اطفال هستند ویه درجه از من بالاتر ، تو هم ظاهرا  طرف اونا هستی ،فقط برای اینکه اونا فکر میکنند دکترای واقعی اند ، درست همانطور که تو فکر می کنی ، شاید کار درست را تئ کردی که وارد نورولوژی شدی . اگه یه دفعه دیگه به دنیا می اومدم من همین کار و می کردم (چشمهایش پ از اشک می شوند ) تو نمیتونی بفهمی که من چقدر از دست این گروه رنج بردم . بهرحال تو ریک جراح را می شناسی ؟ ما برای کارهامون از یه دانشجوی پرستاری مشترک استفاده می کنیم . اون واقعا یه الاغ از خود راضیه ، تو هنوز مشاوره می دی ؟

14- م : یه چند تایی ، چرا می پرسی؟

ب : اگر کسی را می شناسی که به مشاوره احتیاج داره ،من آماده ا م ...میتونی منو توصیه کنی .

این مصاحبه نشان می دهد که چگونه یک بیمار مبتلا به اختلال سخصیت خودشیفته سعی میکند با تعریف واقعیتها خود مهم پنداریش را حفظ کند  . تلاشهای مصاحبه گر برای وادار کردن هنری به بررسی  رفتارش ، با شکست مواجه می گردد . وقتی مصاحبه گر در برابراین عکس العمل (که به خاطر تحرف بزرگ منشانه اوست )،همدلی نشان می دهد ،بیمار مختصری سست  می شود ، ولی می کوشد تا با لاف زدن درباره واقعیتهایش حالت خود را دوباره بدست آورد .

مانند سایر اختلا لات شخصیت ، توجه توام با همدلی نسبت به هدف شخصی خود شیفته نظیر :

تو فقط احساس می کنی با ارزش هستی که خودت ودیگران را متقاعد کنی از همه برتر هستی

یا همدلی نسبت به عواقب رفتار ناشی از خودشیفتگی مثل :

به نظرم رنجیدی بگذار ببینم چرا ناراحت هستی وچطور می توانم ناراحتی تو را برطرف کنیم

ممکن است صرفا بطور موقت بیمار نسبت به مشکلاتش توجه پیدا کند . معمولا هر بار بیمار نسبت به مشکل خود بینش پیدا می کند ؛به دنبال آن تصویر متلاشی شده ی خود را با بزرگ منشی ترمیم می نماید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


(اصول مصاحبه بالینی برمبنای IV،DSM ص 432 و433)

درمان

   درمان اختلال شخصیت خود شیفته معمولا بسیار مشکل وطولانی مدت است درمانگر برای تشخیص اختلال وفهم نحوه بروز ان و پرداختن به رفتارهای خود شیفته نیاز به زمان دارد.روان درمانی فردی رایج ترین نظریه درمان است اما ممکن است بعضی از درمان گران درمان گروهی ودرمان خانواده را ترجیح دهند.افراد مبتلا ممکن است نسبت به پرسه حالت دفاعی داشته باشند زیرا ممکن است همکاران وافراد خانواده انها را مجبور به درمان کرده باشند.

   بیشتر افراد مبتلا مطیع وپذیرای روابط درمانگر نیستند ویا علاقمند به پاسخگویی ونظریات درمانگر نمی باشند.انها معمولا دوست دارند درمانگر رفتار انها را تایید کند . زمانی که درمانگر واقعیت خودانگاره ویا مشکلات با رفتارهای خاص را می پرسد فرد به صورت دفاعی واکنش نشان می دهد وکارومهارت درمانگر را بی ارزش نشان می دهد ویا درمان را ادامه نمی دهد.

   هدف کوتاه مدت روان درمان پرداختن به علائم مانند افسردگی، سرافکندگی است که نتیجه سرکوب شدن عزت نفس می باشد.هدف بلند مدت روان درمان این است که تا حدی دوباره شخصیت را شکل دهد تا فرد بتواند افکار خود را تغییر دهد تا بتواند از عزت نفس استواری برخورداربشود وبا دیگران به طریق مناسبی ارتباط برقرار کند.

   استفاده از دارو در این مورد بسیار محدود است اما ممکن است پزشک داروهایی برای درمان علائم مربوطه مانند اضطراب و افسردگی تجویز کند.

 

رویکرد روان پویشی

   طبق رویکرد روان پویشی،درمان افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته بر این نظر استوار است که انها فاقد تجربیات اولیه تحسین شدن برای ویژگیهای مثبتشان هستند. هدف درمان این است که تجربه رشدی اصلاحی تامین می شود به این صورت که درمانگر برای حمایت کردن از تلاش درمانجو در رسیدن به شهرت وتحسین شدن ،با او همدلی می کند، اما در عین حال می کوشد وی را به سمت این درک واقع بینانه تر هدایت کند که هیچ کس بی عیب نیست.عجیب اینکه هر چه درمانگر،درمانجو را بیشتر به رسمیت بشناسد وحمایتش کند او کمترخود بزرگ بینی وخود محور می شود . ( کاپلان وسادوک ،پورافکاری،١٣٧٢(

 

درمان شناختی رفتاری

   برای اختلال شخصیت خود شیفته نیز به سمت کاهش دادن خود بزرگ بینی درمانجو وتقویت کردن توانایی های او را برقرار کردن رابطه با دیگران گرایش دارد. درمانگر برای رسیدن به این هدف مداخله هایی را ترتیب می دهد. که به جای حمله کردن به تمایلات خود بزرگ بینی وخود محوری درمانجو، روی انها کار می کند برای مثال درمانگر به جای اینکه سعی کند درمانجو را متقاعد سازد کمتر خود خواه باشد می کوشد به او نشان دهد که راههای بهتری هم برای رسیدن به هدفهای شخصی مهم وجود دارند ودر عین حال درمانگر از تسلیم شدن در برابر در خواستهای درمانجو برای نظر مساعد وتوجه خودداری می کند زمانی که درمانگر یک برنامه کاری را با اهداف درمانی روشن تهیه وان را دنبال می کند درمانجو یاد می گیرد که چگونه محدودیتهایی را در زمینه های دیگر زندگی تعیین کند. ( لیندالیل،نباب وگاهان،١٣٧۴(

دارو درمانی

  برای بیمارانی که یکی از علائم بالینی اشان چرخشهای سریع خلق (moolswines) است ،لیتیوم یا (eskalith) را به کار می برده اند واختلال شخصیت خود شیفته نمی توانند طرد را تحمل کنند ومستعد افسردگی هستند وداردهای ضد افسردگی به ویژه داروهای سرتونرژیک می تواند مفید باشد.

 

 

 

منابع

(اتکینسون،واتکینسون وهیلگارد،محمد نقی براهنی وهمکاران،١۳٧٣ ص ٧۳ ).

 

)روانشناسی مرضی ساراسون

 

( لیندالیل،نباب وگاهان،١٣٧۴ ص٢۰١ ) .

 

( کاپلان وسادوک ،پورافکاری،١٣٧٢ ص٢٧٥ ).

 

www.apsa.org

www.nyfreudian.org

www.psychemattera.com

www.stdp.org

www.vkdp.com

 

 

 

 

وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.....
ما را در سایت وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مصطفی نجفی ravanshenas بازدید : 290 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1391 ساعت: 15:06

و من آیه ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکونوا الیما و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایتٍ لقومِ یتفکرون (سوره روم آیه 21)

و از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میان شما مهر و محبت قرار داد به درستی که در این امر نشانه هایی برای گروه های متفکر و اندیشمند وجود دارد.

I مقدمه

اغلب جوامع از مسائل جنسی تابوئی ساخته اند، در حالی که این هم غریزه ای است که باید مثل غرایز دیگر ارضا شود. زیرا که سرکوب کردن آن، سکوت در مقابل آن، دیواری از ابهام کشیدن به دور آن و بالاخص عدم آموزش و برداشت صحیح از آن، برای تشکیل یک جامعه ایجاد معضل و مشکل می نماید.[1] رفتار جنسی ترکیبی از عوامل فیزیولوزیک و روان شناختی است. تعداد قابل توجهی از اختلالات جنسی معلول کمبود، نقص و اختلال دستگاه عصبی و غدد درون ریز است، با این حال اکثر اختلالات ریشه در عوامل روان شناختی دارد از جمله این عوامل می توان به این موارد  اشاره کرد. افسردگی، اضطراب، احساس خجالت، احساس عدم امنیت، درگیریهای حل نشده عقده ادیپ رویاهای استمناء، احساس گناه و مجموعه ای از عوامل ناهشیار دیگر. یکی از این اختلالات جنسی پارافیلیا هستند. پارافیلیاها با خیالات ویزه جنسی، اعمال استمناء، استفاده از آلات جنسی مصنوعی، و خواستها و الزامهای مربوط به شریک جنسی مشخص می باشد. خیال ویزه با اجزاء آگاهانه و ناآگاهانه خود، عامل پاتوگونومونیک بوده و تحریک و ارگاسم به درجات مختلف به پرداخت های فعالانه این تصویر ذهنی بستگی دارد. نفوذ تصویر ذهنی و پرداخت آن در رفتار شخص وارد محدوده جنسی کشیده شده و زندگی شخص را تحت تاثر قرار می دهد. پارافیلیاها که انحراف دیگرگونی هم به آن اخلاق می شود، موقعیت مهمی در طیف بین سلامت و بیماری را اشغال کرده است.

در فرم خالص پارافیلیاها از نظر بالینی مشخص و مخصوص به خود است. معهذا، در یکی از قطب های طیف در سایه پسیکوزها و اختلال هویت جنسی قرار می گیرد و در انتهای دیگر، پارافیلیاها خصوصیات مشترک زیادی با اختلال شخصیت مرزی دارد.[2]

Sex و sexulity هر چه هست و هر چه باشد حریم خصوصی و فضای شخصی هر فرد است که ماهیتی دینامیک و پویا دارد. هرگز در تعاریف و چارچوب های جامع از پیش تصویب شده و بدون تغییر نمی گنجد. مسلم است که آموزش بهداشت جنسی و نحوه صحیح ارضاء تمایلات و انجام رفتارهای جنسی که تبیین احساسات و پاسخ های جنسی سالم گام آغازین است برای جلوگیری از انحرافات جنسی و مشکلات و اختلافات جنسی و داشتن جامعه ای سالم با روابط جنسی سالم[3]

II تعریف انحراف جنسی

واژه انحراف جنسی از دو واژه یونانی به معنای در کنار و عشق آمده است. پارافیلیاها، خیالپردازی های غیرمعمول، امیال شدید و یا رفتارهای جنسی هستند که معمولاً حالت تکرای داشته و از لحاظ جنسی برانگیزاننده اند.

پارافیلیا به حالتی اشاره می شود که در آن حالت برانگیختگی جنسی و عملکرد فرد به تصوری بسیار خاص چه ادراکی، چه یادآوری بستگی دارد نه به تصور شریک جنسی. در همه پارافیلیاها عوامل روان شناختی رفتار فیزیکی را تحت تاثیر قرار می دهند. پارافیلیاها هنگامی جنبه آسیب شناسی پیدا می کنند که بیش از خود شدید، پایدار و مضر باشد. معیار شخصی آسیب شناسی، عبارت است از درد، رنج و از دست دادن احساس سلامت، میعارهای اجتماعی ممکن است زیان آور بودن برای دیگران یا تهدید علیه سلامت و تندرستی آن باشد.[4]

III طبقه بندی

1- یادگار خواهی یا تمایل جنسی به اشیاء Fetishism

2- بچه بازی یا تمایل جنسی به اطفال Pedophilia

3- نمایشگری یا بدن نمایی Exhibitionism

4- نظر بازی Voyeurism

5- آزار خواهی جنسی (مازوخیسم) Sexual Masochism

6- آزار دهی جنسی (سادیسم) Sexual Sadism

7- یادگار خواهی همراه با مبدل پوشی Transvestic fetishism

8- مالش Frotteurism

9- پارافیلیاهایی که به گونه ای دیگر مشخص شده است (NOS) یا پارافیلیاهای ناجور

A- مدده پرستی Necrophilia

B- حیوان دوستی Zoophilia

C- عضو خواهی Partialism

D- هرزه درائی تلفنی Telephone Scatalgia

E- مدفوع خواهی Coprophilia

F- ادرار خواهی Urophilia

G- میل به استفاده از تنبیه  Klismaphilia

IV همه گیر شناسی epidimidogy

انحراف جنسی درصد کوچکی از جمعیت را مبتلا می سازد ولی ماهیت تکراری این اختلال موجب شروع قابل توجه ارتکاب چنین اعمال می شود. در میان موارد شناخته شده از نظر قانونی، میل جنسی به اطفال یا بچه بازی در بین سایر انحرافات شایعتر از همه است. چون در این میان پای کودکی در میان است موضوع جدی تر گرفته شده و در مقایسه با سایر پارافیلیاها کوشش بیشتری برای ردیابی متهم یا مقصر به عمل
می آید.

نمایشگری نیز چون نمایش آلت تناسلی به دختران نوجوان در ملا عام را شامل
می گردد، به دستگیری عامل می انجامد.

نظر بازها ممکن است دستگیر شوند معهذا احتمال خطر آنها کمتر است. سادیسم و مازوخیسم در تخمین ها شیوع کمتر از میزان واقعی نمایانده شده اند. مازوخیسم زمانی مورد توجه قرار می گیرد که شخص در تخمین تاب به تحمل خود دچار اشتباه شده و به کنار از آسیب های دائم، نتایج غمباری بوجود می آورد. سادیسم معمولاً فقط در موارد تاثیرآور تجاوز به عنف، وحشی گری و قتل های شهوانی مورد توجه قرار می گیرد.

انحرافات دفعی یا ترشحی بندرت گزارش می شود چون هر گونه فعالیتی معمولاً بین دو شخص بالغ موافق صورت می گیرد، یا بین فواحش و مشتری. فیتشنیرم معمولاً منجر به درگیری با سیستم قانونی نمی گردد. ترانس وستیت ها ندرتاً وقتی آشکارا مرد هستند و لباس زنانی را پوشیده اند ممکن است به جرم بر هم زدن آرامش دستگیر شوند، ولی دستگیر شدن در اختالات هویت جنسی شایعتر است. میل جنسی به حیوانات بعنوان یک پارافیلیای واقعی نادر است. یادگار خواهی معمولاً همیشه در مردان دیده می شود، در بیش از 5% منحرفین جنسی، اختلال بیش از سن 18 سالگی شروع شده است. رفتارهای انحرافی بین 15 تا 25 سالگی به اوج می رسد و پس از آن فرو می نشیند. در مردهای بالای 50سال وقوع انحرافات جنسی، نادر است و اگر بروز کند، در تنهایی انزوا با شریک جنسی موافق صورت می گیرد بیماران مبتلا به انحرافات جنسی، اغلب بطور همزمان یا در زمان های مختلف به 3 تا 5 نوع انحراف مبتلا هستند. [5]

V سبب شناسی etiology

احتمالاً پای عوامل سرشتی در رفتار جنسی در میان است اما به احتمال زیاد بعنوان یک پسخوارند[6] feed back ضعیف که هماهنگ با کانون های متعدد موثر واقع می گردد، عمل می نماید. قرائن موجود حاکی است که عوامل تجربی و روانی در پیدایش انحرافات تاثیر عمده دارند. در چند ماه اول زندگی اگر سازماندهی خارجی کیفیت پایینی داشته باشد، کودک به امان انگیزه های درونی خود سپرده می شود که قویاً تحت تاثیر اجزاء دهانی aral و مقعدی anal بودن و بر علیه یک سوپر ایگوی ابتدایی عمل می کند. انگیزه ها و تصاویر ذهنی از خود و از موضوع ممکن است به گروه های پرخاشگری و لیبدوئی تقسیم شود. موضوعات درونی شده، خام بوده و همانند سازی ها ابتدایی است. خصوصیات جنسی متوقف شده در این سطح، با زمینه های انحراف سادوخیسمی و مازوخیسمی مشخص است. در عین حال، حساسیت شدیدی نسبت به ترک شدن یا بر عکس غرق شدن در دریای توجه دارد که با نوسان ناراحت کننده مربوط به میزان تماس های نزدیک همراه است. در تلاش برای مدارا، تدابیری نظیر فتیش ها (fetishes) که امکان دوری و نزدیکی را در زمان دلخواه فراهم می سازد، مورد استفاده قرار می گیرد.

و در محدوده تمایلات جنسی قرار می گیرد. چون شناخت تفاوتهایتشریحی مرد و زن بعنوان اساس روانی سکس و تولید مثل در این مرحله صورت می گیرد، اختلال در این سطح با گمراهی های انتخاب موضوع جنسی و آشفتگی بافت احساسات مربوط به پدری و مادری همراه می گردد. وجود تصویر تن نامشخص و بی ثبات از خصوصیات پاتولوژی انحراف های جنسی است. در مورد بقاء موقعیت، اندازه و عمل آلت مردانه و آثار و صفات گونادها تردید وجود دارد. انحرافهای مردانه آثار آشکاری از تسلط بر ترس از اختگی دارند. انحراف های زنانه بطور عمدی بی سر و صدا بودن و با میل به تطابق با انحراف های جنسی مقابل تظاهر می کنند با مایه ایی از خشم اختگی، انحراف های زنانه نشان دهنده طغیان نهانی بر علیه احساس پستی تناسلی است.

علت پارافیلیا از نظر عوامل زیستی: در تعدادی از مطالعات، یافته های عضوی غیرطبیعی در افراد مبتلا به انحرافات جنسی دیده شده است. در بین بیمارانی که دارای یافته های مثبت بوده اند، 74% اختلال هورمونی، 27% علائم عصبی خفیف یا شدید، 24% ناهنجاری های کرموزومی، 9% تشنج، 9% نارساخوانی، 4% الکترو آنسفالوگرافی، 4% اختلالات روانی عمده و 4% عقب ماندگی ذهنی داشته اند. اما سوال اساسی این است که آیا این هنجارها سبب علایق انحرافی شده اند یا یافته های تصادفی هستند که هیچ ارتباطی با انحرافات جنسی ندارند.[7]

علت هر کدام از انواع پارافیلیاها بطور اخص

A مبدل پوشی

1- سابقه سردرگمی درباره هویت جنسی در افراد مبدل پوش ممکن است به نخستین سال های زندگی او باز گردد.

2- ممکن والدین او فرزندی از جنس مخالف را ترجیح می داده اند.

3- احتمالاً رشک و غلبه نسبت به جنس مخالف در کار باشد.

4- تصور می شود که مرد مبدل پوش، با کسب هویت زن مذکر نسبت به اضطراب اختگی خود واکنش نشان می دهد. مادران چنین بیمارانی اغواگر گزارش شده اند.

5- مبدل پوشی به عنوان شخصی دارای رشک آلت رجولیت در نظر گرفته می شود.

مثال شماره 5: یک زن زیبای سوئدی سانوردنج (که سنگدل ترین زنی که لباس مردان را می پوشید و همجنسان خود را می کشت) این زن در جوانی مردی را به حد پرستش دوست داشت، مرد نسبت به او بی وفائی کرد و با زن دیگری ازدواج نمود. (سانوردنج در شهری نزدیک معدن کلاً اقامت کرد و زندگی خود را صرف انتقام از همجنسان خود کرد. او لباس مردان را می پوشید و بصورت تاجر طلا درآمد و با زنان و دختران آشنا می شد و با آنها ازدواج می کرد و آنها را به انواع مختلف آزار و اذیت می کرد و بعضی را هم که به گونه ای وحشت انگیز به قتل می رساند او با 17 زن ازدواج و 7 تن آنها را به قتل رساند.

B سادیسم[8]

بر اساس نظریه فروید اگر لیبیدو در فرایند و تکاملی خود در موقعی که در لب و دهان کودک متمرکز می شود در مرحله دوم دهانی زمانی که کودک دندان درآورده و از گاز گرفتن لذت می برد در اثر تربیت نادرست (بیش از حد ارضا شدن- یا ناکام شدن) تثبیت شود کودک به پرخاشگری رو می آورد و در دوران بلوغ به شکل سادیسم یا شهوت دیگر آزاری خودنمائی می کند که انگیزه های جنسی او فقط با آزار دادن و شکنجه دادن طرف جنسی خود ارضا می شود.

C مازوخیسم

در نظریه روانکاوی فروید شخصیت انسان از سه نوع فرایند پویا و متعادل ساخته شده است: id (نهاد)، ego (من)، superego (من برتر).

نهاد= از تکانه ها لذت طلبانه ناخودآگاه، تشکیل می شود و اگر انحراف یابد حالت مازوخیسمی در فرد بوجود می آید.

من: که وجدان بیدار انسان است خود را برای آزاد دیدن قانع می کند و بدین ترتیب فرد مازوخیسمی خود را راضی می سازد که چون فلان کار کرده ام پس آنم که خود را مجازات کنمو یا اینکه به تقدیر متوسل می شود و آزاد و اذیت دیدن را یک مصلحت طبیعی می داند.

من برتر= در برابر فشار نهاد و منطق من تسلیم شود و انحراف را تایید می کند.[9]

D فتیشیزم

اختصاص به مردان دارد و موقعی بر خود عارض می شود که شیء بتواند برای او جای انسان را بگیرد. دلایل این امر را می توان چنین برشمرد:

1- فتیشیزم با عقده اختگی که در اوایل کودکی ریشه می گیرد ارتباط دارد. (فروید1950

2- فتیشیزم ترس و نگرانی بیمار از ضعف و ناتوانی جنسی در برابر جنس مخالف است و به علت این ترس به آلت جنسی خود که در دوران کودکی باعث تحریک جنسی اش می شد و توجه زیاد پیدا می کند.

3- اگر فرایند تکاملی بلوغ بطور عادی طی شود و میل ماندن او در آغوش مادر پالایش نگردد کودک در زمان بلوغ دچار فتیشیزم جنسی خواهد شد. (هلد فیلد 1950)

4- برخی نیز انحراف فتیشیزم را ناشی از محرومیتهای جنسی، ضعف نیروی جنسی، عقده حقارت و ندیدن مهر و محبت در دوران کودکی از طرف پدر و مادر می دانند.

E بدن نمائی[10]

1- بدن نمائی یا خودنمائی جنسی مانند همجنس بازی و بچه بازی نماینده نوعی تثبیت یا برگشت به مرحله پیشین تکامل جنسی و روانی شخص است.

2- شخصی که بدن خود را نشان می دهد خودشیفته (یعنی عاشق خود) است. او از احساس اخته شدن رنج می برد و می کوشد تا با نشان دادن آلت مردی خود که نشانه قدرت است با این احساس مقابله کند و او می خواهد تماشاگران نسبت به آلت او واکنش نشان دهند.

3- اصولاً تمایلات خودنمائی جنسی از روابط فرد با مادرش حاصل می شود که غالباً سلطه جو و بیش از اندازه مراقب حال او بده است.

4- علت وجود مادری تهدید کننده فرد مبتلا به بدن نمائی تا آن حد مضطرب می شد که احساس اختگی و تسلیم می کند در واقع او بطور خودآگاه یا ناخودآگاه باید با مادر خود رقابت کند ولی در این موقعیت رقابت آمیز او چیزی در عوض می خواهد یعنی دوستی و عشق مادر را طلب می کند تحت این شرایط است که او خود را می نمایاند. (ایواهمس، 1371-1338)

VI تشخیص و خصوصیات بالینی[11]

در DSM-IV ملاک تشخیص انحراف جنسی عبارتند از: وجود خیالات ویژه و تشخیص گذار و احساس نیاز شدید برای اقدام روی خیالات مزبور یا تاثیر آنها در رفتار فرد. بنابراین خصوصیات بالینی را می توان به دو گروه تقسیم کرد: 1- خصوصیات مشترک برای تمام اختلالات طبقه 2- آنهایی که با زیر شاخه های خاص مربوط اند.

1- خصوصیات مشترک در تمام انحرافها، وجود وابستگی اجباری یا تقریباً اجباری تحریک و ارگاسم به یک تصویر جنسی متشکل از اشیاء و اعمالی است که سبب تخفیف پیوستگی بین حالت جنسی، تماس های تناسلی، و روابط انسانی می گردد. بر خلاف نوروزها که در آنها اجزاء انحراف ناخودآگاه هستند، خیال و تصویر ذهنی در پارافیلیا آگاهانه است هر چند که خصوصیات ناخودآگاه شدت آن را معین می سازد، و با تعدیل بصورت رفتار آشکار در می آید. هر پارافیلیایی با ماهیت خاص تصویر ذهنی و رفتارهای ویژه نظیر زنانه پوشی همراه با تحریک در ترانس وستیم، لذت بخشی درد در سادوخیسم و مازوخیسم و نمایش شوم مرده بازی مشخص می شود.

هم حالت خصوصیات بالینی و هم درمان پذیری انتهائی پارافیلیاها اساساً تحت تاثیر قدرت ایگو ego است. یکی از نشانه های مهم قدرت ایگو انعطاف پذیری روانی است. مراحل معمول عبارتند از انعطاف پذیری نسبی (سلامت روانی)، عدم انعطاف نسبی (نوروزها)، عدم انعطاف (شخصیت مرزی)، شکنندگی و از هم پاشیدگی (پسیکوزها). اصل کلی این است که برای حصول انحراف اندکی توانایی در ایگو لازم است. بطور کلی، انحراف هم سبب ثبات شخصیت می شود (stablized) و هم باعث تثبیت آن می گردد (fixes). وقتی قدرت ایگو کمی بیشتر شد وابستگی کامل به تصویر ذهنی و خیال انحرافی و دامگذاری آن برای تحریک و اورگاسم بوجود می آید. ایگوی قوی تر انقیاد به انحراف را کاهش می دهد، و در سطوح بالای قدرت ایگو، اجزاء انحرافی در زندگی خیالی شخص بصورت ناخودآگاه درآمده و نوروز بوجود می آید. به همین صورت پارافیلیاهای مختلف میل به آراستن خود با اجزائی از انحراف در روابط موضوعی نشان می دهند. در فتیشیزم[12]، سادیسم، مازوخیسم، ترانس وستیم احتمال حفظ روابط با موضوع بالغ وجود دارد. رابطه با همنوع در پدوفیلیا هم باقی می ماند، اما با موضوع ناپخته، در نمایشگری و شهوت تماشا، رابطه انحراف یافته و بطور کلی اتیستیک است. در اورولاگنیا و کوپروفیلیا ممکن است پای شریک جنسی در میان باشد، اما احتمالاً رابطه با معنی تر با موضوع بیشتر تنزل یافته و جا به جایی یافته است. ندرتاً اشاره شده است که خیال انحرافی و نیازهای تحریک آنقدر ناجور و غریب است که بتواند رابطه با شریک جنسی موافق را منتفی سازد. معهذا، این موضوع احتمالاً در مورد منحرفین شدیداً بیمار، که هیچ راهی به جز حذف صفات انسانی هر شریک جنسی را ندارند، صدق می کند. روابط آنها شکننده بود و از هم می گسلد. برای آنها که آشفتگی روانی کمتری داشته و توانایی ایجاد روابط موضوعی را دارند، شریک های موافق قابل وصول است

خصوصیات مشترک پارافیلیاها[13]

خصوصیات اساسی

خصوصیات فرعی

سایر خصوصیات

1- انحراف هسته ای از ابهام در تفاوتهای جنسی و تناسلی و تیرگی در تعیین حدود مادر- کودک بخصوص در زمینه تناسلی حاصل می شود

1- خیالات جنسی مداوم، مکرر و نافذ بصورتی غیرعادی وجود دارد.

1- ممکن است اشیاء بمنظورتحریک جنسی بر انسان ترجیح داده شوند.

2- پارافیلیا برای پوشاندن نقص احساس تمامیت جسمی و درک واقعیت بکار می رود.

2- خیالات بطور عمده مطلوب برای ego است هر چند شخص به غیرعادی بودن آنها واقف است.

2- ممکن است اعمال جنسی تکراری همراه با تحمل یا تحمیل رنج و تحقیر واقعی یا تصنعی صورت بگیرد.

3- پارافیلیا محافظی در مقابل اضطراب اختگی و اضطراب جدائی است.

3- تحریک جنسی و اورگاسم بصورت الزامی به خیالات انحرافی وابستگی دارند.

3- ممکن است اعمال جنسی تکراری بدون رضایت طرف مقابل صورت بگیرد.

4- پارافیلیا راه خروجی برای انگیزه های پرخاشگری، جنسی فراهم می کند.

4- خیال انحرافی انگیزه سازمان دهنده قوی در زندگی بیمار محسوب می شود

4- علاقه جنسی روی اعمال یا اشیاء جانشین شونده یا موضوع پست و دفع شده متمرکز می گردد.

5- خیال و رفتار انحرافی، حالات جبرانی ناشی از تعارض های تکوینی و ناراحتی مربوط به آن است.

5- خصوصیات پسیکوپاتولوژیک کلی طیف اختلالات شخصیت مرزی وجود دارد.

 

 

1- یادگارخواهی یا تمایل جنسی به اشیاء Fetishism

یک واژه پرتغالی است و به معنای شیء طلسم شده که به بت پرستی و شیء پرستی ترجمه شده و به انحرافی می گویند که شخص پس از دیدن شیء یا عضوی از جنس مخالف تحریک می شود و از آن لذت می برد. فرد منحرف به جای آنکه با جنس مخالف خود عشق بورزد و با خود تماس عادی و طبیعی حاصل کند بوسیله یکی از اعضای بدن یا شیء متعلق به معشوق مانند کفش، دستمال، عطر و بو انگیخته می شود که ارتباط نزدیکی با بدن آدمی دارند. این اختلال منحصر به مردها است و در دوره نوجوانی شروع می شود هر چند ممکن است در دوران کودکی تثبیت شود. این اختلال پس از استقرار بصورت مزمن در می آید. تشخیص خاص رابطه ایی شخصی نزدیک از دوران کودکی بیمار داشته و کیفیتی دارد که با شخص مورد علاقه، نیاز یا منع ضربه روحی بیمار ارتباط پیدا می کند. فعالیت جنسی ممکن است متوجه خود فتیش باشد، نظیر استمناء بایابه درون کفش، و یا جزئی از فضای کلی جنسی را تشکیل می دهد، نظیر تقاضا از شریک جنسی برای پوشیدن کفش پاشنه بلند. فتیشیزه شدن را پدیده مرکزی در تمام تحریکات جنسی، خواه انحرافی، خواه نرمال، دانسته اند. فتیش ممکن است وسیله واقعی برای جبران خلا احساس واقعیت باشد که انکار واقعیت جنسی بجای گذاشته است یعنی، انکار تفاوت تشریحی بین دو جنس.

 

خصوصیات فتیشیزم

خصوصیات اساسی

خصوصیات فرعی

سایر خصوصیات

1- وسیله ای با کیفیات سحرآمیز بعنوان سری دفاعی در مقابل اضطراب خستگی مورد انتقال قرار می گیرد

1- استفاده از وسیله بی جان بعنوان وسیله کمکی لازم یا انتخابی به منظور کسب تحریک، فعالیت جنسی- یا اورگاسم مورد استفاده قرار می گیرد، به استثناء پوشیدن لباس زنانه بوسیله مرد

فتیش یا طبقه فتیش هی انتخابی مثلاً کفش، دستکش، معمولاً با گذشت زمان تعویض نمی شود.

2- این وسیله همچنین بعنوان شیء رابط مشابه یک شیء انتقالی- بعنوان سری دفاعی در مقابل اضطراب جدائی بکار گرفته می شود.

2- فتیش، در خیال با واقعیت، با محیط انسانی و بیش از همه بدن انسان مربوط است.

 

 

ملاک های تشخیص Fetishism

1- در طول یک دوره 6 ماهه امیال جنسی، تخیلات برانگیزاننده شدید حسی یا رفتارهای مربوط به کارکرد اشیاء بی جان مثل لباس زیر زنانه دیده می شود.

2- اشیاء یادگار ماتکه هایی از لباس های زنانه که در مبدل پوشی بکار می ورد مثل یادگار خواهی همراه با مبدل پوشی، یا وسیله تحریک لمسی (مانند ویبراتور) نیست.

3- تخیلات، امیال و رفتارهای جنسی و ناراحتی قابل ملاحظه بالینی و تخریب در عملکرد اجتماعی شغلی یا سایر زمینه های مهم به وجود می آورد.

 

 

2- بچه بازی pedophilia

به ترجیح فعالیت جنسی با بچه ها در خیال یا در واقعیت اطلاق می شود. فعالیت÷ جنسی واقعی یا خیالی مرد بالغ با بچه های پیش از سن بلوغ- رفتار اساسی در بچه بازی ممکن است منحصراً با همجنس یا غیرهمجنس بوده و در داخل خانواده بین آشنایان و بیگانگان اتفاق افتد.

انحرافات مربوط به میل جنسی نسبت به کودکان در بارزترین اصولش تفاوتهایی با هم دارد. در بعضی موارد اغواگری اذیت کننده مسلط است، فرد بیمار با بچه ها بازی می کند و تدریجاً بازی را به زمینه جنسی هدایت می کند. اغلب، بچه در بازی  ورق که بازنده آن باید لباس خود را درآورده، کشانده شده بازی به لخت شدن طفل می انجامد.

بیمار با حصول چنین موقعیتی احساس پیروزی کرده و تحریک می شود، بطور پنهانی استمناء کرده یا پس از رفتن کودک آشکار به این عمل دست می زند. در این اختلال، بازی کردن حیله های مبارزه و برای تسلط یافتن به تردیدهای کودک، و نگاه کردن اجزاء محرک هشیارانه را تشکیل می دهد. در سایر موارد طفل به دستکاری آلت تناسلی خود یا آلت بیمار واداشته می شود.


خصوصیات بچه بازی

خصوصیات اساسی

خصوصیات فرعی

سایر خصوصیات

1- همانند سازی و تمایل نارسیستی به موضوع جنسی نابالغ بمنظور جبران محرومیت در سنین کودکی

کنترل تسلط و اغوا کردن کودک بمنظور جبران درماندگی در سنین طفولیت بکار گرفته می شود.

خیال انحرافی اصلی و انتخابی بعنوان موضوع جنسی، بر روی کودکان متمرکز است.

فعالیت جنسی با کودکان ترجیح داده می شود و مکرر روی می دهد.

موضوع انتخاب شده ممکن است همجنس یا غیرهمجنس باشد معهذا همیشه منحصر یکی از این دو حالت است.

 

ملاک های تشخیص بچه بازی

الف) در طول یک دوره حداقل 6 ماهه رفتارها، امیال یا تخیلات برانگیزاننده جنسی مربوط به رابطه جنسی با یک کودک یا کودکان زیر سن بلوغ عموماً 13 سال به پایین، وجود دارد.

ب) شخص حداقل 16 سال سن دارد و دست کم 5 سال از کودک یا کودکان ذکر شده در ملاک ب بزرگتر است.

توجه: افرادی را که در سنین اواخر نوجوانی است و با فرد 12 یا 13 ساله رابطه جنسی دارد جزو این اختلال محسوب نکنید.

مشخص کنید: گرایش جنسی نسبت به پسرها، گرایش جنسی است به دخترها، گرایش نسبت به پسرها، گرایش نسبت به دوجنس مشخص کنید. اگر محدود به زنا با محارم است مشخص کنید: نوع انحصاری (فقط به کودکان گرایش دارد) نوع غیرانحصاری.

 

3- نمایشگری یا بدن نمایی axhabition

انحراف جنسی است که فرد منحرف با نشان دادن آلت تناسلی خود به زنان یا در مکان هایی که در معرض دید همگان و رهگذران باشد تحریک شده و به خیال خود ارضا می شود. نمایشگری به نمایش آلت تناسلی خود به بیگانه یا کسی که انتظار چنین اقدامی را ندارد اطلاق می شود. در نمایشگری قدرت فالوس با مشاهده واکنش ترس حیرت- هراس یا نفرت فردی که با آن مواجهه می گردد نمایانده می شود.

انیگونه منحرفین قبل از انجام عمل دچار هیجان و تپش قلب و اضطراب شده پس از بدن نمایی در خود احساس راحتی می کنند. نمایشگرها یا بدن نماها از انواع مختلف روان نژندی یا روان پویشی رنج می برند. بعضی از آنها نقص فکری دارند و در برخی دیگر اختلال منشی دیده می شود که روان کاوی را در مورد آن ها بسیار دشوار می سازد.

ملاک تشخیص

1- در یک دوره 6 ماهه تخیلات برانگیزاننده قوی و امیال شدید جنسی و عود کننده و رفتارهای جنسی به نمایش آلت تناسلی فرد به بیگانه ای نامنتظر مربوط می گردد.

2- تخیلات امیال جنسی یا رفتارهای جنسی ناراحتی های قابل ملاحظه بالینی و تخریب در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های مهم بوجود می آورد.

4- نظربازی Voyearism[14]

رفتار نابهنجاری است که فرد با تماشای اندام های جنسی مخالف که در حال برهنه شدن و یا در حال عمل جنسی است به لذت می رسد. در این حالت معمولاً فرد بطور مخفیانه نکاه می کند و این شکل تماشاگری برایش لذت بخش است. نظربازی یا تماشاگری جنسی عبارت است از اشتغال ذهنی مکرر با تخیلات و اعمال مربوط به دید زدن افراد برهنه یا کسانی که در حال تعویض لباس یا فعالیت جنسی هستند. نخستین عمل تماشاگری جنسی معمولاً در زمان کودکی روی می دهد و در مردها شایع تر است. این افراد معمولاً به جرم ولگردی دستگیر می شوند.

ملاک های تشخیص:

1- در طول یک دوره حداقل 6 ماهه بصورت عود کننده- تخیلات جنسی قوی و برانگیزاننده امیال جنسی یا رفتارهای مربوط به مشاهده شخص غیرمنتظره و عمل مشاهده یک فرد نامنتظر که برهنه یا در حال تعویض لباس یا مشغول عمل جنسی است.

2- تخیلات امیال جنسی یا رفتارهای جنسی ناراحتی های قابل ملاحظه بالینی و تخریب در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های مهم بوجود می آورد.

 

خصوصیات نمایشگری و نظربازی

خصوصیات اساسی

خصوصیات فرعی

سایر خصوصیات

ابراز همانند سازی زنانه و مقاومت در مقابل آن به صورتی وسواس گونه از طریق آزمون دوباره آلت تناسلی و واکنش نسبت به مشاهده آنها تکرار می شود.

1- خیال اساسی انحراف مربوط به نمایش آلت تناسلی به شخص دیگر بصورت فعال یا انفعالی- نشان دادن یا نگاه کردن به ترتیب.

خصوصیاتی که در DSM-II اساسی شمرده می شوند.

نشان دادن آلت تناسلی یا آرایش کردن برهنگی یا عمل جنسی جزء مقدم فعالیت جنسی بوده و ممکن استمکرر اتفاق بیفتد.

 

2- نمایشگری و نظر بازی قطب های مقابل انحراف اسکوپیتوفیلیگ مشخص می سازند

 

 

5- آزارخواهی جنسی sexualmasochism[15]

بر طبق DSM مبتلایان به آزار خواهی جنسی، اشتغال ذهنی تکراری با امیال جنسی و تخیلات مربوط به تحقیر کشیدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن و هر نوع رنجی در این زمینه دارند. اعمال آزار خواهی جنسی در مردان شایع تر است. مازوخیسم نتیجه بیماری سادیسم بوده و عبارت است از گرایش بیمارگونه به ایجاد درد در خود توسط خودش یا دیگران. به عبارت دیگر مازوخیسم حالتی است که در آن فرد از درد کشیدن به لذت جنسی می یابد. این درد به صورت کلامی و توهین کرده به شریک جنسی به جای ایجاد درد بدی و جسمی می تواند برای فرد لذت بخش باشد. حدود 30% مبتلایان به آزادخواهی جنسی، تخیلات آزارگانه نیز دارند.

ملاک های تشخیص

الف) در طول یک دوره حداقل 6 ماهه به طور مکرر، رفتارها یا امیال یا تخیلات برانگیزاننده قوی جنسی مربوط به اعمال واقعی (نه وانمودی) تحقیرشدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن یا هر عمل رنج آور درگیری دیده می شود.

ب) رفتارها، تخیلات و امیال جنسی سبب ناراحتی چشمگیر بالینی یا ابتلا در عملکرد اجتماعی شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی می شود.

6- آزارگری جنسی Sexual sadsim[16]

فرد مبتلا به سادیسم را سادیک می گویند. سادیک شخصی است که میل به آزاد و اذیت دیگران دارد و ایجاد نیستی در او یک میل طبیعی است. این حالت ممکن با حالات خفیف یا شدید وجود داشته باشد. شروع اختلال قبل از 18 سالگی و اکثراً مرد هستند.

خنیف: بیشتر در اخلاق و رفتار بیمار مشاهده می شود، چنین بیماری سعی می کند دیگران را از نظر روانی آزار داده یا تحقیر نماید. تنبیهات شدید و رفتارهای خشونت آمیز برخی از معلمان[17] یا والدین نسبت به شاگردان و فرزندانشان یا شوهرانی که از مضروب کردن زنان خویش چنین احساسی را دارند می توان نمونه ای از (سادخویی) است دانست. مضروب کردن- کتک زدن- تجاوز به زور توهین و متلک گویی رفتارهایی از این گونه اعمال هستند.

ملاک های تشخیص سادیسمDSM-IV[18]

1- اعمال واقعی یا وانمودی که در آن ایجاد رنج جسمی و روان شناختی برای قربانی از نظر جنسی تحریک کننده است مربوط می گردد.

2- در طول یک دوره حداقل 6 ماهه رفتارها، رفتارهای برانگیزاننده و امیال جنسی مربوط به اعمال واقعی و (وانمودی) وجود دارند. طی آن زجر دادن روانی یا جسمی قربانی از جمله (تحقیرکلامی) شخص را از لحاظ جنسی تحریک می کند.

3- تخیلات امیال و رفتارهای جنسی ناراحتی قابل ملاحظه بالینی و تخریب در عملکرد، اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های مهم بوجود می آورد.

انواع سادیسم[19]

ذهنی- سمبولیک- بدنی

A- سادیسم ذهنی: بجای اینکه به دیگران آزار و اذیت روا دارد صحنه های اعمال سادیسمی را در ذهن خود تصور و مجسم می کند و از آنها لذت می برد.

توجه: افرادی که دارای ارزش اجتماعی خاص هستند اگر به این انحراف مبتلا شوند امیال خود را از طریق تفکر، تکلم، نویسندگی، نقاشیبه مرحله عمل در می آورند.

مثالی از سادیسم ذهنی: مرد 25 ساله ای است که او از سن 10 سالگی دارای احساسات جنسی بوده و از مشاهده صحنه های خود به لذت جنسی رسیده است. مشاهده خون و تصور آن در ذهن خود بخصوص تصور منظره خون ریزی از بدن زنان در ذهن او بدون وجود تحریکات خارجی باعث استمناء او می شده است.

چهره روان شناختی: این مرد در غیر این مواقعی که به این حالات دچار می شد مردی مودب و با نزاکتی بود و تا مدتی پس از استمناء دچار ندامت می شد و خود را با موازین و مقررات اجتماعی و اخلاقی انطباق می داد.

B- سادیسم سمبولیک: رفتار انحرافی و غیرعادی روانی است که مبتلا به آن بجای وارد کردن زجر و شکنجه بدنی کوشش می کند با تحمیل و آزار روانی به آنها برای خود یک حالت ارضاء روانی ایجاد کند.

هدف از اعمال و رفتار زجر آور روانی عبارت است از تمایل به توهین کردن و و پایمال کردن شخصیت افرادی که با آنها برخورد می کنند.

1- مثال: مرد ثروتمندی[20] که مستاجران بسیاری داشت دستور می داد مستاجران زن را به نزد او بیاورند و او روی صندلی دسته دار و گرانقیمت خود می نشت و از زنان می خواست جلوی او زانو زده و دستش را ببوسند و این کار باید آنقدر ادامه پیدا می کرد تا او به مرحله انگیزش جنسی دست یابد.

C- سادیسم بدنی: افراد مبتلا به سادیسم بدنی کسب لذت و ارضاء جنسی را در تحمیل آزار و اذیت بدنی و ایجاد دردهای جسمی برای دیگران می بیند و این اعمال را بعضی اوقات حقی تا مرحله قتل و کشتار مرتکب می شود. بعضی افراد سادیک برای ارضاء میل جنسی خود حیوانات را مورد زجر و شکنجه قرار می دهد و با آزار دادن حیوانات[21] به ارضاء خاطر روانی و جنسی دست می یابند.

تذکر: بسیاری از این افراد که مورد آزمایش قرار گرفته اند مادرانی سختگیر و ظالم و دیگر آزار داشتند که ظاهراً بچه هایشان را نامطمئن و در مقابل زنان ترسو بار آورده بودند و از آن جایی که پرخاشگری توام با دیگر آزاری زیاد در این خانه ها دیده می شد این بچه ها با این تفکر بزرگ شده بودند که زنها را باید به زور تصرف کرد و چنین بچه هایی در موقع ازدواج زنانی را انتخاب خواهند کرد که به اندازه مادرانشان پرخاشگر و دیگر آزار باشند.

علائم و روشهای ارضاء تمایلات سادیستی[22]

1- بازی با احساس و عواطف دیگران مانند برخی پسران که با روشهای گوناگونی با عواطف دخترها بازی می کنند.

2- میل به استثمار دیگران که شخص سادیستی از کلاهگذاری و استثمار لذت می برد.

3- میل به محروم ساختن دیگران و دریغ از آنها

تذکر: البته دریغ به این معنی نیست که شخص یاسادیستی هرگز چیزی به کسی نمی دهد بلکه در شرایط معینی ممکن است خیلی مهم دست و دلبار باشد ولی چیزی که مشخص است خنثی کردن و از بین بردن لذتی است که دیگری از این دست و دلبازی می برد.

4- میل به نکوهش دیگران

البته باید دانست که تمام این جریانات بدون آگاهی صریح او صورت می گیرد.

7- یادگارخواهی با مبدل پوشی Transverstic fetishism

به رفتار نابهنجاری گفته می شود که فرد با پوشیدن واقعی یا خیالی جنس مخالف به لذت جنسی می رسد و این افراد تقریباً در زندگی با جنس مخالف[23] سازگاری خوبی دارند اما برای رسیدن به لذت جنسی و تهییج لباس جنس مخالف خود را می پوشند. عده مبتلایان[24] به این انحرافات را با همجنس گرایان و بچه بازها یکی می دانند. تعدادی از مبدل پوشش ها مردان همجنس گرایی هستند که لباس جنس مخالف خود را می پوشند تا مردان غیرهمجنس باز ارتباط جنسی (معاشقه) برقرار کند اما سعی می کنند هویتشان فاش نشود.[25] بیمار پیش از یک تکه از لباس جنس مخالف را به تن می کند. اغلب تمام البسه جنس مقابل مورد استفاده قرار می گیرد.

ملاک های تشخیص

A- در طول حداقل یک دوره 6 ماهه یک مرد غیرهمجنس گرا به طور مکرر دچار رفتارها، امیال یا تخیلات جنسی برانگیزاننده ای در مورد مبدل پوشی می شود.

مشخص کنید: با مدال جنسیتی که شخص مستمراً در مورد نقش و هویتا جنسی احساس ناراحتی می کند.

B- رفتارها امیال و تخیلات جنسی، ناراحتی چشمگیری و قابل ملاحظه بالینی و تخریب در عملکرد اجتماعی شغلی و سایر زمینه های مهم بوجود می آورد.

Transvestic fetishism

خصوصیات اساسی

خصوصیات فرعی

سایر خصوصیات

1- لباس زنانه پوشیدن به منظور ابراز همانند سازی به کار گرفته می شود

1- همانند سازی زنانه در اوایل زندگی، میانسالی و پیری عامل مسلط تری است تا در جوانی و نوجوانی

1- یکی از کانون های خیالات ویژه پوشیدن لباس جنس مقابل است.

2- تحریک و ارگانیسم تسلط بر همانند سازی زنانه را بیان می کند.

2- در نوجوانی و جوانی کانون توجه تحریک جنسی و رهایی از آن است

2- کانون دوم خیال تحت انقیاد درآوردن یک زن است.

3- برای حفاظت در مقابل اضطراب اختگی و جدایی بکار گرفته می شود

 

3- تشخیص آن محدود به مردهای غیرهمجنس گرا و غیر ترانس سسکوال است

 

سندرم آشکار بالینی یادگارخواهی همراه با مبدل پوشی ممکن است در دوره نهفتگی Latensy رشد شروع شود ولی اغلب درد بلوغ یا اوایل بزرگسالی آغاز می گردد.

 

8- مالش دوستی frotteurism

ملاک تشخیص:

A- که به لمس اندام یا مالش و اندام فرد دیگر بدون رضایت او مربوط می گردد.

B- تخیلات و امیال و رفتارهای جنسی ناراحتی قابل ملاحظه بالینی و تخریب در عملکرد اجتماعی شغلی یا سایر زمینه های مهم بوجود می آورد.

پارافیلیاهای ناجور یا به گونه ای دیگر مشخص نشده است[26]: NOS

این طبقه برای ثبت پارافیلیاهایی است که ملاک هیچ یک از طبقات خاص را در بر نمی گیرد.

نمونه های آن مشتمل است بر:

1- مرده دوستی[27] necrophilia

2- حیوان دوستی (میل جنسی نسبت به حیوان) Zoophilia

3- عضوخواهی (تمرکز انحصاری بر بخشی از بدن) parlialism

4- هرزه درایی تلفنی telephone Scatalgia

5- مدفوع خواهی Coprophilia

6- ادرار خواهی Urophilia 7- میل به استفاده از تنبیه Klismaphilia

VII نسبت جنسیتی

اکثراً همیشه بیشتر منحرفان جنسی (پارافیلیا) مرد هستند[28] به طور مثال سادسیم.[29] در زنان کمتر از مردان وجود دارد زیرا نقش و وظایف اجتماعی زنان به صورتی است که کمتر امکان برتری آنان بر مردان و تحت تسلط درآوردنشان وجود دارد و مازوخیسم ها حدود 5 تا 10 درصد زنان و مردان برای اینکه به اوج لذت جنسی برسند باید درد بکشند یا ایجاد درد و ناراحتی برای شریک جنسی خود بکنند.

VIII تشخیص افتراقی

1- درمانگر باید انحرافات جنسی را باید از مواردی که بخاطر کسب تجربه تازگی انجام می شود و حالت واجب یا وسواسی بودن ندارد افتراق دهد، فعالیت انحرافی بیشتر در دوره نوجوانی دیده می شود.

2- برخی انحرافات جنسی بخصوص NOS یا پارافیلیاهای ناجور همراه با سایر اختلالات روانی مثل اسکیزوفرنی هستند.

3- بیماریهای مغزی ممکن است سبب آزاد سازی تکانه های انحرافی شود باید از حالت تکانه های مداوم تکراری همان انحراف جنسی تمیز داده شود.

 

 

IX سیر و پیش آگهی

1- مواردی از انحرافات جنسی که همراه با پیش آگهی بد است عبارت است از: شروع زودرس، دفعات بالای اعمال انحرافی، نداشتن احساس گناه یا شرم در مورد اعمال مزبور و سود مصرف مواد

2- وقتی بیماران علاوه بر انحرافات جنسی سابقه آمیزش جنسی نیز داشته باشند، انگیزه تغییر را دارند. وقتی خودشان برای درمان مراجعه کنند نه اینکه از سوی موسسات قانونی ارجا داده شود سیر و پیش آگهی خوب است.

X پیشگیری و درمان

انحرافات جنسی تا زمانی که به صورت مزمن و خطرناک در نیامده باشد بهتر قابل کنترل و درمان است اما اگر به حالت حاد و مزمن درآمده باشد درمان آن مشکل تر و زمان زیادتری می طلبد.[30]

درمان ها

روان درمانی- گروه درمانی- درمان های دارویی و هورمونی- رفتار درمانی

1- روان درمانی بینش گرا

شایع ترین رویکرد درمان انحرافات جنسی[31] است و در این نوع درمان بیماران فرصت می یابند پویایی های خود و حوادث پدید آورنده انحرافات جنسی خود را درک کنند و بخصوص از حوادث روزمره ای آگاه شوند که سبب می شود آنها روی تکانه های خود عمل نمایند و همچنین به بیمار امکان می دهد تا دغدغه های خود نظیر وارد شدن واقعی یا خیالی را به گونه مناسب حل کند و روش مناسبی ارائه شود و عزت نفس خود را باز یابد. مهارت های بین فردی اش را بهبود بخشد و روشهای قابل قبولی برای ارضاء جنسی پیدا کند.

2- روان درمانی

روانکاوی فرصت ردیابی وضع بیماری از هسته اش را فراهم می سازد. این روش از طریق احیای دوباره انتقال هیجانات و روابط متمرکز در انحرافات جنسی موثر واقع می گردد. روان درمانی دینامیک احتمالاً مفیدترین روش معالجه است. کاستن و توازن بخشیدن[32] به فشارحاصل از انحراف و کمک به بازسازی سایر وجوه زندگی به صورتی است که تا حد امکان از تداخل انحراف رها باشد و روشهای تعیین رفتار در پوشش برای سم زدایی رفتار در موارد انحراف های شدید و ناتوان کننده های خود را دارد.

3- گروه درمانی

گروه درمانی نیز بعد از روان درمانی، بینش مدار بسیار رایج است. گروه درمانی با توجه به روشها و دستورالعمل ها و شیوه های خاصی که به کار برده می شود به بیماران بسیار کمک می کند.

4- درمان دارویی[33] و هورمونی:

A- اگر انحراف جنسی همراه با اسکیزوفرنی یا اختلالات افسردگی باشد داروهای ضد جنون و ضد افسردگی ضرورت پیدا می کند.

B- آرام بخش های قوی نیز ممکن است در انحرافهای حاد و خطرناک وسواس گونه ضرورت پیدا کند.

C- داروهای آنتی آندروژن نظیر سپروترون استات در اروپا و مدرکسی پروژسترون استاتن در آمریکا به طور تجربی مورد استفاده قرار گرفته اند.

سپروترون استات در انحرافهای همراه با فعالیت های جنسی زیادی گزارشاتی از کاهش رفتار هیپرسکسوال داده شده است.

مدرکسی پروژسترون استات بنظر می رسد در بیماری که هیپرسکسوالتی شدید نظیر استمناء و تماس جنسی در هر فرصتی که پیش آید و رفتار جنسی خشن و وسواس گونه و غیرقابل کنترل و خطرناک مفید واقع گردیده است.

D- عوامل سروتونرژیک نظیر فلئوکیتین (پروزاک) در برخی موارد انحراف جنسی به طور محدود موثر بوده است.


منابع

1- انجمن روانپزشکی آمریکا. (کاپلان و سادوک) انتشارات ارجمند- سال 1371- مترجم نصرت الله پورافکاری- ص222-227. ص326-324

2- روان شناسی جنایی: هدایت الله ستوده- بهشته میرزائی- افسانه پازند- انتشارات آوای نور- تهران 1384- چاپ چهارم

3- چگونه دیگران را بشناسیم: محمدرضا تقدمی- انتشارات کتاب درمانی- 1381- چاپ پنجم

4- احساسات و پاسخ های جنسی انسان- جلد 1- ویلیام مسترز- ویرجینا جانسون- مترجم: دکتر بهرام اوحدی- انتشارات اصفهان نقش خورشید- 1381- چاپ اول- ویراست پنجم

5- مسائل جنسی و اختلالات روان تنی: کاپلان و سادوک- مترجم: نصرت الله پورافکاری- انتشارات تابش تبریز- 1368- چاپ دوم

6- درمان اختلالات جنسی (دیدگاه شناختی رفتاری): سوزان اچ اسپنس- مترجمان: حسن تو زنده جانی- مسعود محمدی- جهانشیر توکلی زاده- محمود دهگان پور انتشارات فرهنگ- 1383- چاپ دوم

7- روان شناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان: و.د. کوچکتف، و.م.لابیک- مترجم: محمد تقی زاد- انتشاات بنیاد- 1369- چاپ دوازدهم

8- جامعه شناسی روابط جنسی- آندره مورالی دانینو- مترجم: حسن پویان- انتشارات توس- 1384- چاپ دوم (پاییز)

9- تمایلات و رفتارهای جنسی انسان- تالیف دکتر بهنام اوحدی- چاپ دوم

10- اختلالات روان تنی- تالیف: بنجامین ولمن- مترجمان: نجاریان؛ محسن دهقانی- بهرام دباغ

11- روان درمانی اختلالات جنسی- نوشته دکتر سوزان اچ اپنس- ترجمه بهزار رحمتی

12- درمان های دارویی در درمان اختلالات جنسی جلد 2- تالیف: دکتر حمیدرضا شیرمحمدی پایه گذار- ناشر: کرج شکوه زبان پژوه

< وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.....
ما را در سایت وبلاگ مقالات کامل روانشناسی پایان نامه و.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مصطفی نجفی ravanshenas بازدید : 288 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1391 ساعت: 15:06